رمان «شاگرد ته کلاس» درباره پناهندگان سوری چاپ شد
29 مرداد 1399 - 9:31
شناسه : 1216
8

به گزارش خبرنگار مهر، رمان «شاگرد ته‌کلاس» نوشته آنجالی.ق.رئوف به‌تازگی توسط انتشارات پیدایش منتشر و راهی بازار نشر شده است. این‌رمان یکی از عناوین مجموعه «رمان‌هایی که باید خواند» است که این‌ناشر چاپ می‌کند. مجموعه «رمان‌هایی که باید خواند» به گفته این‌ناشر شامل رمان‌هایی می‌شود که با آنها زندگی می‌کنیم؛ نفس می‌کشیم، می‌خندیم، گریه می‌کنیم و […]

پ
پ

به گزارش خبرنگار مهر، رمان «شاگرد ته‌کلاس» نوشته آنجالی.ق.رئوف به‌تازگی توسط انتشارات پیدایش منتشر و راهی بازار نشر شده است. این‌رمان یکی از عناوین مجموعه «رمان‌هایی که باید خواند» است که این‌ناشر چاپ می‌کند.

مجموعه «رمان‌هایی که باید خواند» به گفته این‌ناشر شامل رمان‌هایی می‌شود که با آنها زندگی می‌کنیم؛ نفس می‌کشیم، می‌خندیم، گریه می‌کنیم و قد می‌کشیم. رمان‌هایی هستند که با آنها سفر می‌کنیم، کوله‌پشتی‌مان را پر از تجربه‌های‌شان می‌کنیم و مثل چادری در آنها پناه می‌گیریم. رمان‌هایی هستند که صلح و دوستی و امید را – چه کودک یا نوجوان باشیم و چه بزرگسال – به ما هدیه می‌دهند. رمان‌هایی که اگر آنها را نخوانیم، چیزی کم خواهیم داشت. رمان‌هایی هستند که باید خواند…

«شاگرد ته کلاس» که نسخه اصلی‌اش سال ۲۰۱۸ چاپ شده، اولین رمان آنجالی قطره رئوف، نویسنده‌ جوان بنگلادشی است که فارغ‌التحصیل رشته مطالعات زنانِ دانشگاه آکسفورد است. او به‌خاطر فعالیت‌های اجتماعی و بشردوستانه خود، سال ۲۰۱۹ در فهرست صد زن تاثیرگذار  جهان قرار گرفت. این‌نویسنده تبعه کشور انگلستان است.

داستان «شاگرد ته کلاس» درباره پسری به‌اسم احمد از پناهندگان سوری است که در انگلستان زندگی می‌کند. نویسنده در این‌کتاب نگاهی دلسوزانه و همدلانه به پناهجویان جنگی دارد و از طریق قصه‌ای درباره یکی از آن‌ها، اهمیت دوستی و مهربانی را بین آدم‌ها نشان داده است. آنجالی قطره رئوف پس از نوشتن این‌کتاب، در سال ۲۰۱۹ نامزد دریافت مدال کارنگی شد. این‌کتاب همچنین توانست جوایز واترستون و بلوپیتر را برای نویسنده‌اش به ارمغان بیاورد.

راوی این‌داستان درباره شخصیت احمد که همان شاگرد ته کلاس است، می‌گوید: «قبلا ته کلاس ما یک صندلی خالی بود، اما حالا پسری به اسم احمد رویش می‌نشیند. مثل من نه سالش است، اما بچه‌ی عجیبی است، نه حرف می‌زند، نه لبخند. حتی آب‌نبات لیمویی هم که من عاشقش هستم دوست ندارد. اما به زودی می‌فهمم که احمد بداخلاق نیست، پناهنده است و از جنگ فرار کرده، از جنگ واقعی. هرچه بیشتر از سرگذشتش باخبر می‌شوم، بیشتر دلم می‌خواهد کمکش کنم. اما کمک کردن به او کار آسانی نیست…»

این‌رمان در ۲۶ فصل نوشته شده و پس از متن آن، گفتگوی کوتاهی هم با نویسنده اثر چاپ شده است.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

حالا که دیگر آن‌قدر عصبی نبودم، یادم افتاد گرسنه‌ام. آن‌قدر فکرم مشغول بسته‌بندی هدیه ملکه بود که یادم رفت بسته آب‌نبات اضطراری را با خودم بیاورم.

از تام پرسیدم: «فکر می‌کنی ملکه ناراحت بشه اگه یکی از بیسکوییت‌هاشو بخوریم؟»

سرش را با خوشحالی تکان داد و گفت: «خودش حتما یه خروار تو آشپزخونه‌اش داره. به‌خصوص اگه هر روز چایی بخوره!» بسته‌بندی بیسکوییت را پاره کرد و یکی به من داد. خوشمزه‌ترین بیسکوییتی بود که در عمرم خورده بودم _ شاید برای اینکه می‌دانستم قرار است خوراک ملکه بشود.

هرکدام‌مان یکی دیگر هم می‌خوردیم. چند دقیقه بعد صدای زنی اعلام کرد “ایستگاه بعدی گرین پارک است. برای سوار شدن به خط‌های جوبلی و ویکتوریا، لطفا در همین ایستگاه از قطار پیاده شوید.” از این خانم خوشم می‌آید، صدای قشنگی دارد. پیش خودم مجسم می‌کنم شکل مری پاپینز است. انگار توی همه قطارها بغل‌دست راننده روی صندلی مخصوص خودش می‌نشیند. گمانم کیف دارد آدم از همه ایستگاه‌ها رد بشود و به آدم‌ها بگوید ایستگاه بعدی کدام است.

این‌کتاب با ۲۷۸ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۵۵ هزار تومان منتشر شده است.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.