رویای مکرون برای ایجاد قطب سوم
31 فروردین 1402 - 12:41
شناسه : 50757
5
طرح سیاست خارجی مستقل اروپایی از سوی مکرون پس از سفر به چین موضوع جدیدی نیست. فرانسه همیشه بعد از جنگ جهانی دوم و شکل گیری اتحادیه اروپا بدنبال سیاست خارجی مستقل بوده است و در همان زمان تلاش می کرد بین اروپا و آمریکا بعنوان قطب سوم مطرح شود.
نویسنده : مرتضی مکی/ کارشناس ارشد مسائل امنیتی اروپا منبع : فرهنگ ایرانیان
پ
پ

طرح سیاست خارجی مستقل اروپایی از سوی مکرون پس از سفر به چین موضوع  جدیدی نیست. فرانسه همیشه بعد از جنگ جهانی دوم و شکل گیری اتحادیه اروپا بدنبال سیاست خارجی مستقل بوده است و در همان زمان تلاش می کرد بین اروپا و آمریکا بعنوان قطب سوم مطرح شود. مارشال دوگل با همین هدف در سال ۱۹۶۶ از شاخه نظامی ناتو خارج شد. اما فضای دو قطبی متصلب پس از جنگ در عمل شرایطی را بوجود آورد که انتظارات فرانسه از تبدیل شدن به قطب سوم را  فراهم نکرد و تا زمان فروپاشی شوروی فرانسه نیز در عمل نقش موثری در معادلات بین الملل نداشت.

بعد از فروپاشی شوروی ، ژاک شیراک رییس جمهوری فرانسه  ایده تشکیل ارتش مستقل اروپایی را مطرح کند اما بحران های زنجیره ای بالکان، موج مهاجرت به اروپا پس از فروپاشی شوروی و در مجموع بهم ریختگی عرصه  بین الملل موجب شد فرانسه باز هم این فرصت را پیدا نکند که برای اتحادیه اروپا و فرانسه جایگاهی ایجاد کند. آن هم بدلیل ناکامی اتحادیه اروپا در دستیابی به سیاست خارجی و امنیتی مستقل اروپایی و موفقیت آمریکا در حفظ و گسترش چتر امنیتی ناتو در اروپا 

تا حدی که سارکوزی جانشین شیراک تلاش کرد با پیوستن به شاخه نظامی ناتو روابط فرانسه با آمریکا و ناتو  را ترمیم کند.

بعد از حمله روسیه به اوکراین معادلات به نوعی تغییر کرد و شاید جدی تر از از زمان فروپاشی شوروی شد . اگر چه اروپا در مواجهه با روسیه مجبور به کنار گذاشتن سیاست محافظه کارانه و محتاطانه و پیروی از سیاست آمریکا شد . اما آمریکا سیاست مهار چین را با قدرت بیشتری در حوزه های مختلف در پیش گرفت. متقابلاً چین نیز از لا سیاست محافظه کارانه و محتاطانه بیرون آمده و سعی می کنند کنشگر فعالی در عرصه نظام بین الملل باشد برخلاف قبل که همواره تلاش می کرد منافع افتصادی اش در اولویت باشد این بار تلاش می کند علیرغم منافع افتصادی، در عرصه سیاسی نیز کنشگری داشته باشد.

این کنشگری در پی سیاست های جدی تر آمریکا برای مهار چین در شرق آسیا است، چین هم به این موازات تلاش می کند با فعال کردن سیاست هایش بویژه در آفریقا و خاورمیانه جایگاه مستحکمتری برای رقابت های پر شدت با آمریکا ایحاد کند و در این راستا توافق ایران و عربستان و بیانیه  ۱۲ماده ای برای صلح بین روسیه و اوکراین گام مهمی تلفی می شود. 

در چنین شرایطی که پس از حمله روسیه به اوکراین در عمل وضعیت ناتو مستحکمتر شده است مکرون باز سیاست خارجی مستقل اروپایی را مطرح کرده است و معتقد است اروپا  مجبور به انتخاب بین چین یا آمریکا نبوده و می تواند بین این دو یک سیاست مستقل به عنوان قطب سوم را انتخاب کند 

این مواضع فرانسه به مذاق بسیاری به خصوص کشورهای شرق اروپا خوش نیامد، چرا که آنها چتر سیاسی نظامی امنیتی ناتو را پذیرفته اند و معتقدند  با این چتر می توانند با تهدید روسیه مقابله کنند. حتی آلمان هم واکنش منفی به این موضع فرانسه نشان داد. آنالنا بربوک وزیر خارجه آلمان در سفر به چین، موضع  انتقادی تری نسبت به برخی موضوعات از جمله حقوق بشری چین مطرح کرد.

در همین راستا باید به این موضوع اشاره کرد که یکی از چالش های جدی اتحادیه اروپا همین موضع گیری های سیاسی امنیتی اش بوده که نتوانسته به سیاست واحد دست یابد و حتی در برخی مقاطع این شکاف ها نیز بیشتر شده است. از جمله در حمله آمریکا به عراق اما پس از  حمله روسیه به اوکراین چاره ای جز پیروی از سیاست های آمریکا نداشته است.

با توجه به اینکه چشم انداز روشنی از بحران اوکراین وجود ندارد اگر بحران به همین شکل ادامه پیدا کند آن بخش از اروپا به رهبری فرانسه که به دنبال سیاست مستقل اروپایی است بازنده خواهد بود چرا که تبعات اقتصادی و امنیتی بحران اوکراین بیشتر متوجه اروپا و نه آمریکا است . به همین دلیل فرانسه به دنبال جلب مشارکت چین در مدیریت بحران اوکراین است. 

آلمان در کنار فرانسه بعنوان موتور محرکه اروپا  دیدگاه های متفاوتی با فرانسه داشته است، زمانیکه سارکوزی رییس جمهور فرانسه تلاش کرد سیاست خاورمیانه ای فعال تری را اتخاذ کند در عمل مورد استقبال آلمان قرار نگرفت و این کشور نگاهش بیشتر به شرق اروپا داشت.

سیاست نظامی گری آلمان پس از جنگ جهانی دوم به زیر چتر ناتو رفت و تمرکز این کشور بر تقویت توان اقتصادی داخل بود این موضوع برای دهه ها مردم آلمان را برای پرداخت هزینه حضور فعال نظامی و امنیتی در عرصه اروپا و جهان در عرصه بین الملل محافظه کار کرد.

 در حمله ناتو  به لیبی در سال ۲۰۱۱ آلمان با سایر کشورهای اروپایی همراهی نکرد و در حمله به افغانستان نیز این کشور بیشتر تلاش میکرد نقش پلیس مدنی را ایفا کند.

پس از حمله روسیه به اوکراین نیز این کشور تمرکز  بیشترش بر افزایش توان نظامی خود بود. در این مقطع با آلمان جدیدی که با محافظه کاری گام بر‌می دارد مواجه هستیم  به همین دلیل اتخاذ سیاست همسو با فرانسه می‌تواند هزینه هایی برای آلمان داشته باشد و به همین دلیل همسویی با آمریکا را به فرانسه ترجیح می دهد و این هم می تواند بعنوان یکی از دلائلی باشد که تلاش فرانسه را برای ایفای سیاست مستقل اروپایی دچار چالش کند.

هر زمانی که شاهد پیشرفت و حرکتی در اتحادیه اروپا  بودیم با محوریت فرانسه و آلمان بود و برعکس هر زمانی که اختلافی بین این دو کشور بود ایده هایی که برای تقویت سیاست خارحی مستقل اروپایی مطرح میشد به نتیجه  نمی رسید ، بنابراین تا زمانیکه این دو کشور در کنار هم نباشند ایده سیاست خارجی مستقل اروپایی در حد یک نظریه باقی خواهد ماند و به نتیجه نخواهد رسید.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.