استاد مطالعات چین در دانشگاه تهران، نگاه ایران به شرق را بسیار درست میداند و میگوید: در جهان امروز شاهد تحولی هستیم که از آن به عنوان انتقال قدرت از آتلانتیک به پاسیفیک یاد میشود. علاوه بر ایران، بسیاری از کشورهای منطقه سیاست نگاه به شرق را انتخاب کردهاند اما این سیاست به معنای نفی غرب نیست.
آن چه که در سایه توقیف نفتکش روسی با محموله نفتی ایران توسط یونان و مصادره آن به دست آمریکا و واکنش متقابل تهران برای توقیف دو نفتکش یونانی در آب های خلیج فارس صورت گرفته است تنها بخشی از تبعات اجتناب ناپذیر تغییر فضای نظم جهانی بعد از جنگ اوکراین است. از این منظر مسئله تحت الشعاع قرار گرفتن یا نگرفتن مذاکرات برجامی، توقیف نفتکش یونانی یا مصادره محموله نفتی ایران توسط آمریکا با فشار واشنگتن به آتن و .... جزو تبعات ثانویه خواهد بود که فضای وقوع حتمی آن پیشتر به دلیل تقابل روسیه و آمریکا شکل گرفته بود. پس اینجا شکست مذاکرات وین معنا ندارد. بلکه آنچه مهم است وزن کشی هر کدام از ابرقدرت ها و بازیگران جهانی است که سعی دارند در این نظم نوین جهانی پساجنگ اوکراین برای خود حوزه نفوذ جدیدی تعریف کنند.
واقعیتی که اکنون تقریبا برای همه مسجل است این است که ترکیه به عنوان عامل اصلی بحران ریزگردها از عراق گرفته تا ایران، امارات متحده عربی، کویت و ... عمل می کند. چرا که عملاً سدسازی های بی رویه ترکیه بر روی دجله و فرات سبب شده است که کشور عراق با یک خشکسالی بی سابقه مواجه شود. بنابراین طوفان شن در این کشور وسعتی به اندازه ایران، امارات، کویت و ... پیدا می کند. از طرف دیگر نباید این نکته را هم فراموش کرد که دولت اردوغان به دلایل متعدد یک باور و بینش سیاسی از اهرم آب دارد. یعنی سدسازی های ترکیه با یک نگاه سیاسی پی گرفته می شود، نه نگاه توسعه
پیش از سفر آقای مورا به تهران، این تصور داشت نزد تحلیلگران شکل میگرفت که طرفین تلویحاً به یک «وضعیت برزخی» خو گرفتهاند، به این نحو که نه ایران قصد دارد در عمل برنامه هستهای خود را گسترش دهد و نه آمریکا میخواهد متقابلاً به بار تحریمها اضافه کند. یعنی به نظر میرسید یک حالت «نه جنگ، نه صلح» مزمن عملاً بر فضای مذاکرات حاکم شده و هر دو طرف هم به همین حد بسنده کرده اند.»
کارشناس مسائل بینالملل با بیان اینکه ایران و عربستان دارای یک حالت استثنایی هستند، معتقد است، با توجه به اینکه هر دو کشور از سالها پیش، موافقتنامه امنیتی داشتند، این موافقتنامهها نیازمند به روز شدن هستند.
مجموع اظهارنظرهای سخنگویان دستگاه سیاست خارجی هر دو طرف اصلی مذاکرات وین یعنی ایران و آمریکا نشان میدهد با تداوم توقف در مذاکرات وین عملا لحظه به لحظه مذاکرات به شکست نزدیک میشود.
«زخمهای فروپاشی شوروی سابق به زخمهایی کهنه برای روسها تبدیل شده که هیچگاه التیام نیافته اند و در زمانهای مختلف در قالبهایی نظیر جنگ روسیه علیه اوکراین، سر باز میکنند و تنشهای ژئوپلیتیک، و نظامی و امنیتی ایجاد میکنند. از این رو، اینکه تصور کنیم که روسها در معادله جنگ اوکراین به دام غربیها افتاده اند، به نظر من تحلیل واقع بینانهای نیست.»
در شرایط حساس کنونی بایدن در تلاش است وضعیت را در خصوص انجام مذاکرات برای خروج سپاه از لیست گروههای تروریستی و تحریم های آمریکا به گونه ای مدیریت کند که هم دولتش و هم جریان متبوعش یعنی دموکرات ها در آستانه انتخابات میان دورهای کنگره کمترین هزینه و امتیاز را بدهند.
بعد از انعقاد پیمان ابراهیم و سنگین تر شدن مناسبات اسرائیل با کشورهای حاشیه خلیج فارس اکنون بیش از هر زمان دیگری واقعیتی به نام ناتوی عربی - اسرائیلی در بافت جغرافیایی خاورمیانه با محوریت ایجاد ائتلافی علیه جمهوری اسلامی ایران و با ادبیات و گفتمان خاص «جبهه موافقت» در برابر «محور مقاومت» در حال شکل گیری است.
سریع القلم گفت: نهایتاً درصورتی که برجام احیا شود هم همچون یک قرص مُسکن برای اقتصاد ما خواهد بود و ما از وضعیت تعلیق بیرون نمیآییم. ما باید به این نتیجه برسیم که بدون تولید ثروت و مازاد ملی نمی توانیم مدعی ارتقا و اولویت امنیت ملیمان باشیم.
باکو، ذیل یک تحلیل غلط امید دارد با برقراری، تداوم، تشدید و تعمیق روابط با صهیونیست ها میتواند از حمایت و کمک ایالات متحده آمریکا برخوردار شود؛ همان تحلیلی که اکنون مقامات اقلیم کردستان عراق هم در سر می پرورانند. یعنی اکثر مقامات اقلیم کردستان هم فکر میکنند اگر به سمت برقراری روابط با اسرائیل گام بر دارند میتوانند از حمایت گسترده و همه جانبه آمریکاییها برخوردار شوند و دیگر هیچ خطری آنها را تهدید نمی کند. در صورتی که با و بارها این تحلیل زیر سوال رفته است.