مایکل هرش، تحلیلگر برجسته مسائل بینالملل در مطلبی برای فارن پالیسی گزارش داد که راه حل بایدن برای حل و فصل اختلافنظر طرفین در زمینه رفع تحریمها، استفاده از مدل گلدیلاکس است.
بالانس مطالبات حداکثری با مدل گلدیلاکس
به گفته منابع نزدیک به مذاکره کنندگان اروپایی و آمریکایی ، انتظار می رود مالی به تهران پیشنهاد معاملهای به سبک گلدیلاکس را بدهد: به عبارتی رفع تحریمها به میزان کافی برای مجاب کردن ایران به اجرای تعهدات برجامی، اما نه آنقدر که بایدن را در مقابل حملات تندروها آسیب پذیر کند. در واشنگتن چهرههای پرنفوذ زیادی از جمله در حزب دموکرات هستند که مخالف هرگونه اقدام از این دست هستند.
تخمین زده می شود که دولت بایدن در این چارچوب از ١٦٠٠ تحریمی که در دوره ترامپ اعمال شده است، آمادگی لغو ٥٠٠ تا ٧٠٠ تحریم را دارد. در چنین بستری این موضع گیری دولت بایدن معنای خود را باز می یابد که واشنگتن حاضر است تحریمهای ناسازگار با برجام را بردارد. اما این استراتژی از نظر ایران برای احیای برجام ناکافی است. چراکه ایران اعلام کرده است درصورتی به برجام بازمی گردد که همه تحریمهای دوران ترامپ برداشته شود.
خب پرسش مهمی که در اینجا مطرح می شود این است که دولت بایدن چگونه می خواهد تهران را قانع کند که این بسته را مورد پذیرش قرار دهد؟هم مقاله هیرش در این مورد سکوت کرده است و هم در این ارتباط ارزیابی دقیقی در میان نخبگان سیاسی ایران دیده نمی شود.اما پاسخ بسیار روشن است اعمال مجدد گلدیلاکس.چگونه؟امریکا همچون بازاریابها در دو بعد از این اصل استفاده خواهد کرد.در بازاریابی و تجارت شما یک محصول را با سه قیمت بالا،پایین و متوسط ارائه می دهید و خریدار را تشویق می کنید تا به جای کالای ارزان قیمت کالایی با قیمت متوسط خریداری کند.
بر این اساس امریکا اول در بیرون از میز مذاکرات گلدیلاکس را دنبال خواهد کرد؛یعنی در سطح بالا،اعمال و تداوم فشارهای تحریمی و غیر نظامی و همچنین افزایش فشارهای نظامی و امنیتی بر ایران با کمک اسراییل.در سطح پایین نیز از امادگی خود برای بازگشت به برجام و اعطای امتیازات سخن خواهد گفت تا چه اتفاقی بیفتد؟ایران حاضر شود با بسته پیشنهادی امریکا برای لغو تحریمها موافقت کند؛اگر ایران چنین بسته ای را بپذیرد یعنی اینکه تداوم بکارگیری این اصل برای اصلاح برجام،نقش منطقه ای و برنامه موشکی.چرا که سایه بیش از ٨٠٠تحریم بر سر ایران و فعال سازی مکانیسم ماشه باقی مانده است.
ضمن اینکه در شرایطی که سناتورهای امریکایی بر اساس طرح فوریه خود بدنبال بازبینی در شرایط لغو تحریمهای مصوب کنگره از سال١٩٩٦تا ٢٠١٧هستند تا اختیارات ویو تحریمها توسط رییس جمهور محدود و وی ملزم به توجیه و ارایه گزارش به کمیسیونهای روابط خارجی،مالی و بانکی شود تا در صورت موافقت کنگره توان آن را بیابد که از ویو تحریمها در بازه زمانی ٦٠تا١٢٠روزه استفاده کند،شرکتهای خصوصی کمتری ریسک سرمایه گذاری در ایران را به جان خواهند خرید.از طرف دیگر حتی در صورت عدم تصویب این طرح شرکتهای غربی و چینی از ریسک انتخابات میان دوره ای کنگره در ٢٠٢٢و همینطور انتخابات ریاست جمهوری در ٢٠٢٤بخوبی اگاهی دارند و از همین رو در خوش بینانه ترین حالت به تنظیم قراردادهای کوتاه مدت با ایران دست خواهند زد و همین مساله امکان تداوم بازی گلدیلاکس را به ایالات متحده می دهد.
اما در پشت میز مذاکرات نیز ایالات متحده بر مبنای همین اصل بازی خواهد کرد؛یعنی سه فهرست برای لغو تحریمها اماده می کند.در سطح پایین لغو حداقلی تحریمها و در ازای آن تعریف یک توافق جایگزین برجام با تعهدات حداقلی؛در سطح بالا لغو همه تحریمهای دوره ترامپ و در ازای ان تنظیم قرارداد جدید با در نظر گرفتن اصلاح برجام،نقش منطقه ای و برنامه موشکی و در نهایت در سطح متوسط گزینه لغو٧٠٠تحریم و در ازای آن احیای برجام تا ایران سرانجام ناچار شود به گزینه متوسط تن دهد.با این حال هفتههای آتی نشان خواهد داد که آیا ایران حاضر است فرنی ولرم را بچشد؟
علی واعظ از گروه بحران بین المللی (ICG) ، که مشاور ارشد مالی زمانی که رئیس گروه بحران بود ، گفته است: “تا کنون ، هیچ تحریم خاصی مورد بحث قرار نگرفته بود ، فقط رئوس مطالب گسترده راههای ایجاد اعتماد بود.” “آنچه آنها در این هفته انجام می دهند این است که لیستی از اقدامات هر دو طرف را برای مطابقت با توافق نامه نهایی کنند. مرحله بعدی توالی این موارد است تا به هر دو طرف اجازه دهد چهره خود را نجات دهند. “
این شامل مواردی است که یک مقام ارشد آمریکایی فرآیند “پرزحمت” جدایی و توافق در حذف یا کاهش برخی از تحریمهایی را که دونالد ترامپ ، رئیس جمهور سابق آمریکا به عنوان “قرص سم” اعمال کرده بود ، برای اطمینان از توافق سال 2015 ، که ترامپ منکر آن بود ، توصیف کرد. در سال 2018 ، هرگز قابل بازیابی نیست. این موارد شامل بیش از 700 مجازات اعمال شده در خارج از پیمان هسته ای ، معروف به برنامه جامع اقدام مشترک (JCPOA) است که در پایان دوره ترامپ وضع شد تا انزوای ایران را تضمین کند و اقتصاد آن را به کلی از بین ببرد.
تحت کمپین “حداکثر فشار” ، دولت ترامپ به ویژه بانک مرکزی ایران ، شرکت ملی نفت ایران و شرکت ملی نفتکش ایران را به دلیل تأمین مالی تروریسم مورد حمایت دولت تحریم کرد. تیم ترامپ می دانست حتی اگر برجام احیا شود ، چنین تحریمهای جدید اثر معامله را باطل می کند زیرا این شرکتها از تجارت بین المللی منع می شوند. آنها با هم بر صنعت نفت ایران نظارت می کنند و بانک مرکزی بیشتر ذخایر ارزی و درآمد حاصل از فروش نفت این کشور را کنترل می کند. و درآمدهای جدید انرژی همان چیزی است که ایران در صورت بازگشت به انطباق با پیمان سال 2015 بیشترین تقاضا را دارد.
اندکی قبل از انتخابات نوامبر گذشته ، دولت ترامپ 18 بانک ایرانی را به همین ترتیب تحریم کرد و در واقع بخش کل مالی ایران را فلج کرد. محمدجواد ظریف ، وزیر خارجه ایران ، این اقدام را که در بحران ویروس کرونا رخ داده ، “جنایتی علیه بشریت” خواند.
واعظ گفت: “موضع ایالات متحده این است که مایل است دو دسته گسترده از تحریمها را لغو کند: مواردی که در برجام ذکر شده است و مواردی که قبلاً برچسب خورده اند”. “با این حال ، مجازاتی که توجیه پذیر و متناقض با برجام نباشد ، مانند مجازاتی که ناقضان حقوق بشر را در ایران هدف قرار داده یا مجازاتی را که ایرانیان درگیر در حملات سایبری علیه ایالات متحده را مجازات می کنند ، پابرجا خواهند ماند.” این تحریمها تنها در صورت لغو پیمان شکنی با افزایش سطح غنی سازی و تولید مواد هسته ای قابل استفاده برای بمبها ، همانطور که در ماههای اخیر انجام شده است ، از بین می رود.
ثبت دیدگاه