• فروردین 18, 1403 ساعت: ۱۴:۴۵
  • شناسه : 79802
    3
    خبرگزاری الجزیره در مطلبی به قلم لئونید راگوزین روزنامه‌نگار آزاد مستقر در ریگا این پرسش را مطرح کرده- که حمله تروریستی به سالن کنسرت مسکو چه تاثیری بر ولادیمیر پوتین خواهد گذاشت؟ خود این نویسنده هم در ادامه پاسخ داده که حتی اگر برخی از روس‌ها ولادیمیر پوتین را به خاطر ناکامی در خنثی کردن و جلوگیری از این حمله سرزنش کنند، با این حال هیچ ضامن امنیتی دیگری جز او ندارند.
    پ
    پ

    هفته گذشته مردان مسلح به یک سالن کنسرت در مسکو یورش بردند و حداقل ۱۳۷ نفر را کشته و بیش از ۱۰۰ نفر را مجروح کردند. فردای آن روز ولادیمیر پوتین به ملت روسیه قول داد که «همه حامیان و البته خود تروریست‌هایی را که مرتکب این حمله شده‌اند، شناسایی کرده و مجازات خواهد کرد».

    برای برخی از ناظران سیاسی این لحظه ممکن است به نوعی شبیه تکرار تاریخ باشد: یک بار دیگر روسیه در بحبوحه یک جنگ خونین با حملات تروریستی روبرو شده و البته دوباره پوتین در راس امور قرار دارد.

    رئیس‌جمهور روسیه اول‌بار در سال ۲۰۰۰ به قدرت رسید- که در آن زمان جنگ چچن روزهای اوج خود را می‌گذراند و مسکو نیز با حملات تروریستی و بمب‌گذاری‌های زیادی مواجه بود. در آن زمان او به عنوان یک رهبر جوان و پرانرژی وعده داد که ثبات و امنیت را در کشور برقرار خواهد کرد- و البته این کار را هم انجام داد.

    پوتین توانست با ترکیبی از قدرت و بی‌رحمی نظامی و البته مانورهای سیاسی جنگ دوم چچن را پایان دهد. او توانست با قرار دادن رهبر مذهبی‌شان احمد قدیروف- پدر حاکم فعلی رمضان قدیروف- در مصدر امور جمهوری چون شکاف‌هایی بین نیروهای چچنی ایجاد کند. با سرکوب شورش چچن فعالیت‌های تروریستی نیز کاهش یافت. تا جایی که آخرین حمله تروریستی بزرگ در روسیه در سال ۲۰۱۱ روی داد.

    موفقیت او در «جنگ علیه ترور» یکی از دستاوردهای مهم حکومت پوتین و البته یکی از دلایل اصلی استمرار قدرت سیاسی‌اش بوده است. او در تمام این سال‌ها به طور گسترده‌ای به خاطر ایجاد امنیت و نظم در روسیه پس از دهه پرتلاطم پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تحسین شده است.

    امروز اما ۳۰ سال بعد از آن روزها یک بار دیگر تهدیدی که روس‌ها امیدوار بودند هرگز با آن مواجه نخواهند شد، بازگشته و باعث اضطراب و تضعیف روحیه جامعه شده است. پوتین این‌بار بسیار مسن‌تر از اوایل قرن، در متن بحرانی که حداقل برخی از روس‌ها او را در ایجاد آن مقصر می‌دانند، دوباره همان قول را می‌دهد. اما آیا مردم روسیه او را باور خواهند کرد؟

    حمله به سالن کنسرت که گروه داعش خراسان مسئولیت آن را پذیرفته، در بک‌راند تجاوز روسیه به اوکراین صورت گرفته است. تعجبی ندارد که چند ساعت پس از این فاجعه، پوتین و نهادهای امنیتی روسیه آن را به اوکراین مرتبط کردند.

    ادعای آنها از این واقعیت ناشی می‌شود که چهار نفر از مظنونان که پس از ادغام با جمعیت از محل کنسرت خارج شده بودند، در حدود ۱۴۰ کیلومتر (۹۰ مایل) مانده به مرز اوکراین بازداشت شدند. پوتین در سخنرانی خود مدعی شد که ظاهراً سرویس‌های امنیتی اوکراین در مرز چشم بر ورود آن‌ها به روسیه بسته بودند.

    اوکراین البته هرگونه دخالت در این حمله را رد کرده است. مقامات ایالات متحده هم به اصرار می‌گویند که این کار توسط داعش خراسان انجام شده است و اوکراین هیچ ارتباطی با آن ندارد. ایالات متحده اصرار دارد که اطلاعات خود درباره احتمال حمله در مسکو را با روس‌ها در میان گذاشته و به آن‌ها هشدار داده بود.

    از سوی دیگر، برخی از مفسران طرفدار اوکراین نیز به سرعت نظریه‌ای قدیمی را احیا کرده‌اند که حکایت از این می‌کند پوتین به احتمال زیاد در سال ۱۹۹۹ بمب‌گذاری مسکو را ترتیب داده بود تا قدرت را به دست گیرد. آنها ادعا می‌کنند که حمله اخیر تروریستی نیز یکی دیگر از عملیات‌های پرچم دروغین رژیم پوتین می‌‌تواند باشد.

    در این میان این احتمال را نادیده نمی‌توان گرفت که روس‌ها ممکن است پوتین را به خاطر ناتوانی در جلوگیری از فاجعه سرزنش کنند. به هر حال روانشناسی جمعی جوامع همیشه غیرقابل پیش‌بینی بوده و به این دلیل بعید نیست برخی از مردم روسیه به سرزنش پوتین بپردازند. با این حال بعید است چیزی از چنین مواضعی حاصل شود.

    حتی بدون این حمله نیز برای مردم روسیه واضح بود که دوره ثبات، امنیت و رشد اقتصادی که پوتین به خاطر آن ستایش می‌شد به پایان رسیده است. جنگ به معنای واقعی کلمه در انتظار روسیه است و این کشور مدام در خطر حملات نیروهای نظامی اوکراینی یا حملات هوایی هواپیماهای بدون سرنشین اوکراین به پالایشگاه‌های نفت و کشتی‌های روسیه در دریای سیاه قرار دارد.

    تفکری که در پس ایده ورود جنگ به خاک روسیه وجود دارد- که از سال ۲۰۱۴ توسط محافل امنیتی اوکراین دنبال شده- بر این فرض بنا شده که بی‌ثباتی و فقدان امنیت به نوعی رژیم پوتین را متزلزل کرده و در نهایت منجر به سقوط آن خواهد شد. با این حال در این مدت بارها و بارها غیرمنطقی و توهمی بودن این ایده ثابت شده است.

    برخلاف اوکراین که از حمایت غرب برخوردار است، روس‌ها ضامن امنیت دیگری ندارند که بخواهند یا بتوانند پوتین را با آن عوض کنند. در واقع بی‌توجه به این که روس‌ها در مورد پوتین چه فکری می‌کنند، آن‌ها از نظر وجودی- در این جنگ که اکثرشان خواسته یا ناخواسته آن را جنگ نیابتی غرب علیه روسیه می‌بینند- خود و روسیه را به او وابسته می‌بینند.

    در حقیقت وضعیت امنیتی کنونی آن‌ها به مثابه دامی است که هیچ راه گریزی از آن ندارند؛ جز این‌که محکم بنشینند و امیدوار باشند که راه حلی صلح‌آمیز برای جنگ اوکراین پیدا شود و زندگی‌شان به حالت عادی بازگردد.

    منبع : شفقنا به نق از الجزیره

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.