به نظر میرسد که روند رویدادها و تحولات منطقه ما را یک قدم دیگر به یک درگیری منطقهای در خاورمیانه نزدیکتر کرده است.
عملیات نظامی چند هفته پیش اسرائیل و ایران علیه هم- با این که تلفات جانی و خسارات جدی نداشت- وضعیت بحرانی منطقه را در آستانه یک تشدید جدی قرار داد. موضوعی که به واسطه افزایش این خطر- که هر آن ممکن است وضعیت به سرعت از کنترل خارج شود- درک و فهم این را که چگونه به این وضعیت رسیدهایم و برای کاهش این تنشها چه سیاستهایی باید دنبال شوند، الزامی و مهم جلوه میدهد.
در روز اول آوریل، اسرائیل تعدادی از مقامات عالیرتبه نظامی ایران را با حمله پهپادی به محوطه سفارت این کشور در دمشق به شهادت رساند. با این که هرگونه حمله به یک ساختمان دیپلماتیک نقض قوانین بینالمللی است و نقض حاکمیت آن کشور محسوب میشود؛ ولی با این حال شورای امنیت سازمان ملل از محکومیت اقدامات اسرائیل خودداری کرد.
در انگلستان نیز با این که دیوید کامرون وزیر امور خارجه بریتانیا در مصاحبه با اسکاینیوز اعتراف کرد که بریتانیا علیه هر کشوری که به کنسولگریاش حمله کند، اقدام خواهد کرد؛ ولی با این حال این کشور در اقدامی شگفتانگیز نه تنها حمله هوایی اسرائیل را محکوم نکرد، بلکه در بیانیهای که صادر کرد تلاش کرده بود نقض قوانین بینالمللی توسط اسرائیل را به بهانه پیوندهای ایران با حماس و حزبالله لبنان توجیه کند.این استانداردهای دوگانه البته در کارنامه بریتانیا بیسابقه نیست. در واقع بریتانیا به واسطه سابقه طولانی در زمینه نفاق و استانداردهای دوگانه در خاورمیانه هر گونه انتقادی در این زمینه را بیفایده جلوه میدهد.
چگونه به اینجا رسیدیم؟
مقصر اصلی حمله گسترده موشکی و دهدادی ایران به اسرائیل- که خودش هم بلافاصله پس از حمله اعلام کرد که موضوع را تمامشده میداند- کشورهای غربی هستند که از اسرائیل حمایت بیقیدوشرط کرده و اجازه دادهاند بدون مجازات هر کاری دلش میخواهد انجام دهد. این روند البته نه فقط در شش ماه گذشته، بلکه در تمام ۷۵ سال گذشته صادق بوده است.
بنابراین بد نیست اسرائیل و حامیانش به این سوال پاسخ دهند که چه میزان خشونتی میتواند اسرائیل را به پذیرش این موضوع مجبور کند که فلسطینیها حق تعیین سرنوشت خودشان را دارند؛ و چگونه باید اسرائیلیها را به این درک رساند که جلوگیری از حق تعیین سرنوشت فلسطینیها کل خاورمیانه را بیثبات خواهد کرد؟
اگر فکر میکنید جنگ غزه صرفاً بین اسرائیل و فلسطینیها خلاصه میشود، دوباره فکر کنید.
در هفتههای اول جنگ بود که تزاچی هانگبی مشاور امنیت ملی اسرائیل تاکید کرد که رژیم صهیونیستی در هفت عرصه مختلف- یهودیه و سامره [اصطلاح اسرائیل برای کرانه باختری اشغالی]، غزه، لبنان، سوریه، ایران، عراق و یمن- مشغول جنگ است.
از ۷ اکتبر، اسرائیل بیش از ۴۵۰ فلسطینی را در کرانه باختری به قتل رسانده، بیش از ۷۰۰۰ نفر را دستگیر کرده، زیرساختهای زیادی را ویران کرده و شهرکنشینان مسلح خود را برای حمله به فلسطینیها و اموال آنها آزاد گذاشته است.
در غزه ولی اقدامات اسرائیل صدمات و رنجهای به مراتب بیشتری به دنبال داشته است. از آغاز جنگ، اسرائیل بیش از ۳۳۰۰۰ فلسطینی را در غزه کشته، بیش از ۷۶۰۰۰ نفر را مجروح کرده، ۷۵ درصد جمعیت این شهر را آواره کرده، ۱۸.۵ میلیارد دلار خسارت به زیرساختهای غزه وارد کرده و شرایط لازم را برای یک قحطی گسترده ایجاد کرده است.
اقداماتی که از نظر بسیاری از کارشناسان حقوق بشر و کشورهایی مانند آفریقای جنوبی نسلکشی علیه فلسطینیان غزه عنوان شده است.
اما واکنش آمریکا و انگلیس در قبال این اقدامات چه بوده است؟ اگر بمباران یمنیها را کنار بگذاریم، هیچ! این باعث شده خطر یک جنگ سراسری منطقهای بسیار واقعی و نزدیک احساس شود. اتفاقی ممانعت از آن تنها و تنها با آتشبس دائمی در غزه و استراتژی پایان دادن به رژیم آپارتاید اسرائیل بر فلسطینیها امکانپذیر است.
منبع: شفقنا به نقل از میدل ایست آی
ثبت دیدگاه