توماس فریدمن نوشت: من در زمینه گسترش بحران خاورمیانه به دو چیز باور دارم؛ اول این که به نظر میرسد که مواضع ایالات متحده در قبال جنگ چند جبههای که غزه، ایران، اسرائیل و در کل، سراسر منطقه را در بر گرفته، استراتژی جدید دولت بایدن برای رسیدگی به این بحران است که با وضعیت جدی و خطرناک خاورمیانه مواجه شده است؛ و دوم هم اینکه اگر چنین دکترین بزرگ و جسورانهای در کار نباشد، بحران در سراسر منطقه جوری متاستاز خواهد کرد که نتیجهاش تقویت ایران، انزوای اسرائیل و کاهش توانایی و نفوذ آمریکا برای تاثیرگذاری بر وقایع خاورمیانه خواهد بود. بایدن در این دکترین- که من «همگرایی برنامهریزی با تفکر استراتژیک» نامیدهام؛ سه مسیر را دنبال میکند.
اولین مسیر استراتژی جدید دولت بایدن در خاورمیانه؛ واکنش به حملات پهپادی منتهی به کشته شدن سه سرباز آمریکایی در منطقه است که در قالب رویکرد نظامی تلافیجویانه در قبال جمهوری اسلامی ایران و گروههای نیابتی مورد حمایتش پیگیری خواهد شد.
مسیر دوم پیگیری طرح دیپلماتیک امریکا در زمینه ترویج ایده تشکیل کشور فلسطینی در منطقه خواهد بود. اتفاقی که نیازمند این است که کشور غیرنظامی فلسطین در کرانه باختری و نوار غزه از سوی آمریکا به رسمیت شناخته شود- که این هم زمانی روی خواهد داد که فلسطینیها با ایجاد مجموعه نهادها و قابلیتهای معتبر دنیا را به این اطمینان برسانند که فلسطین قرار نیست تهدیدی برای اسرائیل به شمار آید
.در مسیر سوم هم موضوع عادیسازی روابط عربستان سعودی و اسرائیل دنبال خواهد شد- که البته این هم مستلزم پذیرش روند دیپلماتیک منجر به تشکیل یک فلسطین غیرنظامی به رهبری تشکیلات خودگردان فلسطینی خواهد بود. اهدافی که اگر دولت بایدن بتواند به هر سه آنها دست یابد، دستاوردی چنان بزرگ حاصل خواهد آمد که میتواند بزرگترین تغییر استراتژیک در خاورمیانه را- از زمان پیمان کمپدیوید در سال ۱۹۷۹ به بعد- موجب شود.
منبع: شفقنا
ثبت دیدگاه