به گزارش ایسنا، حسینعلی قبادی، رئیس سابق پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در یادداشتی در روزنامه ایران به مناسبت هفتمین سالگرد درگذشت صادق آیینهوند، استاد پیشکسوت علم تاریخ اسلام نوشت: «در کنار کارنامه درخشان، ممتاز و بینظیرِ علمی مرحوم صادق آیینهوند، شخصیت او نیز بسیار شاخص و قابل تأمل و آموزش است که تمام در خلقوخوی بهشدت مهربان و اخلاقگرایش تبلور پیدا میکند. شاید بتوان گفت بزرگترین درسی که ما میتوانیم از مرحوم آیینهوند بگیریم همین وجه شخصیت اوست که میوه دین را حیا میدانست و خودش نیز بهشدت شخصیت بسیار حیامندی داشت و بارها و بارها از ایشان شنیدم که حیا و دوری از هتک حرمت دیگران را از اصول بنیادی و عملی دین میدانست و خودش هم به تمامی عامل به این معنا بود.
او میگفت کسی که به خودش اجازه هتاکی به دیگران میدهد، بیشک از میوه و غایت و بنیان تربیتی دین بهرهای نبرده و آدم دیندار اگر با ژرفای وجودش از دین حظ و نفعی برده باشد، به این اصل پایبند خواهد بود و با حیا زندگی و رفتار میکند و ممکن نیست آدم دیندار هتاکی کند.
اگر بخواهیم به علم نظری هم اندکی ورود کنیم، باید بگوییم که او علاوه بر این حیامندی، مردی بود که دلش میخواست به همه مهربانی کند و عجیب در این موضوع بخشنده بود و اگر پیش میآمد از متعلقات خود نیز میگذشت و آن را هدیه میداد و از این بخشش سرخوش میشد.
خاطرم هست که یکبار به جایی وارد شد و کسی در آن مجلس از ساعت مرحوم آیینهوند تعریف کرد و همان لحظه ساعت را درآورد و به آن شخص بخشید. آن قدر با اطرافیان خود، از دانشجو تا همکار تا مردمان کوچه و خیابان مهربان بود که این مهربانی به کیمیایی در وجود او تبدیل شده بود که وجود آدمهای مرتبط با او را تغییر میداد و اثری شگرف روی آنها میگذاشت. گاهی اوقات در عالم مهربانی کارهای شگفتی میکرد مثلاً یک خاطره حی و حاضرش این است که دانشجوی بااستعداد و شایستهای قصد داشت که در مقطع دکتری تحصیل کند اما در دانشگاه تربیت مدرس این امکان وجود نداشت و دکتر آیینهوند وقتی اشتیاق و شایستگی آن شخص را دید، گفت من این مقطع را راهاندازی میکنم و واقعاً رفت و با تمام دردسرها و مسائلی که وجود داشت این کار را به سرانجام رساند.
همه اینها نشأت از باور او به مهربانی میگرفت و کیمیایی که در وجودش بود. امروز حیف است که بگوییم چنین انسانی دیگر در میان ما نیست و اگر بود چقدر میتوانست منشأ خیر و مهربانی باشد. از سوی دیگر استعداد سرشار او باعث شده بود که قدرت تبیین فوقالعادهای داشته باشد. مرحوم آیینهوند یک نسل را به تاریخ اسلام علاقهمند کرد؛ آن هم نسلی نخبه که در حوزههای مختلف، اوایل انقلاب، به آموزههای اسلام علاقهمند شدند و امروز به چهرههای شاخص این کشور تبدیل شدهاند. در حوزه تدریس و آموزش نیز قدرت بازآفرینی و بیان بهروز اسلام به شکلی خارقالعاده در او نهادینه بود و اگر بدرستی او را از پیروان و رهروان کسانی مانند شهید مطهری و دکتر شریعتی بدانیم، حضورش در دانشگاه تهران، گویی حضور مطهری و شریعتی را زنده میکرد.
یکی از حوزههایی که او تبیین میکرد این سرفصل بود که چگونه اسلام میتواند به سؤالات بشر امروزی پاسخگو باشد و همه اینها از منظر روشنبینی او به کلام مینشست و علاوه بر اینها شخصیتی داشت بسیار اهل و باورمند به گفتوگو در قدرت گفتوگومندی و پیوستگی میان نحلههای گوناگون بسیار موفق بود و آن قدر مهربان و خلاق بود که همان طور که آمد تمام بدیها و بیاخلاقیها را ذوب میکرد. امروز میتوانیم ارادتمندان و علاقهمندان مشرب فکری او را در مناصب مختلف کشوری ببینیم که همگی وامدار ادب و مهربانی او هستند و از نام و آثارش به نیکی یاد میکنند و همه هم قول هستند که نبود او اگر چه حیف است اما آثار و کارنامه درخشانش در دسترس و قابل مراجعه و استناد است.»
انتهای پیام
ثبت دیدگاه