فکری و توهم توطئه!

او راه دلبری کردن برای هواداران را هم آموخته و‌ مشابه همتایان پرسپولیسی تریبون شبکه سه را به فرصتی برای کری خواندن برای رقیب تبدیل ساخته و به ستاره ها و قهرمانی های تیمش در آسیا بالید و افتخار کرد.
اما نکته مهم صحبت های فکری آنجا بود که بارها و بارها از اتاق فکر دشمنانش گفت و سر آخر پای جهان پهلوان تختی و پوریای ولی را هم به موضوع باز کرده و در اظهار نظری عجیب یکی از اوباش بد نام شهر را همردیف با اساطیر پهلوانی و جوانمردی تاریخ ایران زمین قرار داد!
فکری زمین و زمان را بهم دوخت تا توانمندی خود و کادر فنی اش را به مخاطب تلویزیونی تحمیل کند. در این بین به صغیر و کبیر هم رحم نکرد و همه را متهم به همراهی با اتاق فکری کرد که علیه او دسیسه چینی می کند! او هواداران استقلال را هم به نوعی بازی خورده تفکرات آن اتاق واهی دانست در حالی که واقعیت چیز دیگری ست . هواداران فوتبال به جز آن بخش که احساسات و علاقمندی و تعصب شان نسبت به تیم محبوبشان به میان می آید ، نگاهی منصفانه و دقیق به اتفاقات و‌ وقایع دارند . این طرفدار همان کسی ست که تیم‌های قعر جدولی شفر ، استراماچونی و حتی منصوریان را هم دوست داشت اما به تیم های صدرنشین مظلومی و قلعه نوعی امید نمی بست این یعنی فوتبالدوست ایرانی به‌درکی از فوتبال رسیده که شاید کادر به زعم فکری درجه یک و بهترین٬ استقلال هم نرسیده باشد. اینکه مطالبات طرفداران کوچه و‌خیابان را نادیده گرفته و پیش افتاده بدانیم بدان معناست که ذات فوتبال را نفهمیده ایم. اگر همین طرفداران کوچه و خیابان را از استقلال و‌ پرسپولیس بگیریم در خوش بینانه ترین شکل شاید پیکان و سایپایی از این بزرگان باقی بماند! اعتبار تیم های محبوب به تمام دوستدارانشان گره خورده و هیچ کس حق دست کم گرفتن حامیان همیشگی این تیم ها را ندارد همچنان که کسی اجازه ندارد برای توجیه اشتباهات و ندانم کاری های خود یک چهره بد نام و شرور را کنار نام دلاورانی مثل تختی و پوریای ولی قرار‌دهد!
آقای فکری لازم است نه فقط در رفتار فنی و فوتبالی که در افکار و اوهام خود تجدید نظر کند. یقینا دود این تفکرات به چشم استقلال و شخص فکری خواهد‌رفت. استقلالی که بعد از سالها ناکامی کور سوی امیدی در دل هوادارانش روشن کرده اما همین اندک امید‌ هم بواسطه تفکرات عجیب بهترین کادر فنی ایران(!؟) رنگ نومیدی به خود گرفته است!