هنوز روزهايي را كه در كلاس قران ِمرحوم حاج آقا كربلايي(پدر سه شهيد) تلاوت
قرآن فرا مي گرفت و ذاكر اهل بيت(ع)شد در ذهنم نقش داشت كه شنيدم ريه اش بشدت درگير است.
داشتم خاطرات روزهايي را كه كنار رضا كلانتري ،فوتبال ياد مي گرفت و پشت موتورِ عباس .. راهي زمين هاي خاكي مي شد و سپس سراز جوانان پاس درآورد را در ذهن مرور مي كردم كه گفتند ريه اش آمبولي كرده است.
برايش دست به دعا بردم!
براي بازيكني كه از زمين هاي خاكي و از محله سيزده متري حاجيان قد كشيد و به تيم ملي رسيد تا بعنوان نسلي ماندگار در فوتبال ايران لقب بگيرد.
خبرِ تلخي بود!
پرواز مهرداد به ملكوت اعلي..!
بازيكن پرسپوليس و تيم ملي كه خاطرات او در جام ملت هاي آسياي١٩٩٦ هيچگاه فراموش نخواهد شد .در جام جهاني١٩٩٨ چه خاطره ها كه نيافريد، اما حالااز ميان ما پر كشيد.پرواز كرد و رفت.
پرواز كرد.مثل روزهايي كه در اتريش و مسابقات جام باشگاههاي اروپا پر كشيد و باعث افتخار فوتبال ايران و آسيا شد.
اما اين پرواز كجا و آن پرواز كجا…!
آنروز هابه اوج افتخار رسيد و امروز به ملكوت اعلي.
سخت است باور درگذشت ِبچه محلي كه با نواي حسيني دم يا ابوالفضل العباس داشت.
رفت و با رفتنش ما را سوگ نشاند
سوگ ِ يك بچه محل كه دنياي ادب بودودرياي معرفت بود .
شوخ طبع بود و با سيماي بشاش ،اما بزرگي بلد بود.
بقول بزرگترها؛بزرگي ،كوچيكي حاليش بود .
هميشه احترام نگه مي داشت و گذشته اش را هيچگاه فراموش نمي كرد.
نمك شناس بود و پاي سفره پدري زحمتكش و مادري مهربان ودلسوز بزرگ شده بود .
اما زود پرواز كرد.
مثل روزهايي كه در فوتبال زود پرواز كرد و به اوج افتخار رسيد.
روحش شاد
هنوز خاطرات زمين ميلان (ته جيحون )و زمين شبيري (١٦متري اميري)و جوانان (پشت فرودگاه)از يادم نرفته بود كه شنيدم كرونا گرفته..!
نویسنده : مجيد سعيدي
ثبت دیدگاه