ریچارد هاس (Richard N. Haass)، نظریهپرداز سرشناس روابط بینالملل و رئیس شورای روابط خارجی آمریکا، به همراه چالز کاپچن (Charles A. Kupchan)، عضو ارشد شورای روابط خارجی و استاد برجسته امور بینالملل در دانشگاه جرج تاون، در مطلبی برای نشریه معتبر فارن افرز با عنوان «کنسرت جدید قدرتها» ضمن تحلیل و تبیین شرایط کنونی نظام بینالمللی، این پرسش که «چگونه میتوان در جهان چندقطبی مانع بروز فاجعه و موجب ارتقاء ثبات شد؟» را به بررسی گذاشتهاند.
نقطه عطف تاریخی در نظام بینالمللی
ریچارد هاس و کاپچن، تحلیلگران برجسته مسائل بینالملل در این مقاله مهم فارن افرز نوشتهاند:
نظام بین الملل در یک نقطه عطف تاریخی قرار دارد؛ به موازات تداوم صعود اقتصادی آسیا، دو قرن سلطه غرب بر جهان -ابتدا ذیل صلح بریتانیایی (*Pax Britannica) و سپس تحت صلح آمریکایی (*Pax Americana)- در حال افول است. غرب نه تنها سلطه مادی بلکه نفوذ ایدئولوژیک خود را نیز از دست میدهد. در سراسر جهان، دموکراسیها طُعمه ضدلیبرالیسم و نفاق پوپولیستی میشوند، و در همین حال یک چینِ در حال ظهور، با همراهی یک روسیه ستیزهجو، در تلاش هستند اعتبار و نفوذ غرب و رویکردهای جمهوریخواهانه را در هر دو بخش حاکمیت داخلی و بین المللی به چالش بکشند.
* صلح بریتانیایی یا Pax Britannica، به دوران ثبات و آرامش نسبی نظام بینالمللی با محوریت هژمونیک امپراطوری بریتانیا بین سالهای ۱۸۱۴ تا ۱۹۱۵ میلادی اشاره دارد. همچنین منظور از صلح آمریکایی یا Pax Americana دوران صلح نسبی است که با پایان یافتن جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ آغاز شد، با رهبری هژمونیک و سلطه فزاینده اقتصادی و نظامی ایالات متحده -بالأخص با پایان یافتن جنگ سرد و فروپاشی اتحادجماهیرشوروی در ابتدای دهه ۹۰- همراه شد.
جو بایدن ، رئیس جمهور ایالات متحده ، متعهد است که دموکراسی آمریکایی را بازسازی کند ، رهبری ایالات متحده را در جهان بازگرداند و روند پاندمیای که عواقب انسانی و اقتصادی ویرانگری داشته است ، تعدیل کند. اما پیروزی بایدن بسیار لبمرزی بود و خطر از بیخ گوش دموکراسی آمریکا گذشت. در هیچ سوی اقیانوس اطلس، پوپولیسم خشمگین یا فریبهای غیرلیبرالی به راحتی فروکش نخواهند کرد. علاوه بر این، حتی اگر دموکراسیهای غربی بتوانند بر جامعه دوقطبیشده غلبه کنند، ضدلیبرالیسم را عقب برانند و یک بازگشت اقتصادی را رقم بزنند، آنها از ظهور یک جهان جدید که هم چندقطبی و هم از نظر ایدئولوژی متنوع است، پیشگیری نخواهند کرد.
به گواه تاریخ، دورههای تغییر پرهرجومرج اینچنینی، بسیار خطرناک هستند. در واقع، رقابتهای میان ابرقدرتها در زمینه سلسله مراتب و ایدئولوژی به طور معمول به جنگ های بزرگی منجر میشوند. ممانعت از این پیامد فاجعهبار، مستلزم تأیید هوشیارانه این است که نظم لیبرالیستی به رهبری غرب که پس از جنگ جهانی دوم بوجود آمد، نمیتواند لنگر ثبات جهانی را در قرن بیستو یکم بیاندازد. جستجو برای راهی مناسب و موثر در پیش است.
کنسرت جهانی ابرقدرتها
بهترین وسیله برای ارتقا ثبات در قرن بیستویکم کنسرت جهانی قدرتهای بزرگ است. همانطور که تاریخ کنسرت اروپا در قرن نوزدهم -که اعضای آن شامل انگلستان، فرانسه، روسیه، پروس و اتریش بودند- نشان داد که یک گروه هدایتگر از کشورهای پیشرو میتوانند رقابت ژئوپلیتیک و ایدئولوژیکی را که معمولاً با چند قطبی همراه است، مهار کنند.
کنسرت ها دارای دو ویژگی هستند که آنها را به خوبی با فضای در حال ظهور جهانی متناسب میکند: نخست، به لحاظ سیاسی فراگیر هستند و دوم، به لحاظ رویهای غیررسمی تلقی میشوند.
- فراگیری یک کنسرت به معنای آن است که فارغ از نوع رژیم، کشورهای دارای نفوذ و ژئوپلیتیک قدرتمندی را که نیاز به حضورشان است، در روند وارد میکند. با این کار ، اختلافات ایدئولوژیک در مورد حاکمیت داخلی را تا حد زیادی از موارد همکاری بین المللی جدا میکند.
- غیررسمی بودن یک کنسرت به معنای فرار از رویهها و توافقنامههای لازم الاجرا و قابل اجرا است و آن را به وضوح از شورای امنیت سازمان ملل متمایز می کند. شورای امنیت غالباً به عنوان یک مجمع عمومی برای بزرگنمایی فعالیت میکند و راهحلها به طور معمول با اختلافات میان اعضای دائم خود که دارای حق وتو هستند، عقیم میمانند. در مقابل، یک کنسرت یک فضای خصوصی را ارائه میکند که در آن اجماعسازی با رقابت و فریب ترکیب میشود؛ چراکه این یک ضرورت اجتنابناپذیر است که ابرقدرتها، هم منافع مشترک و هم رقابت خواهند داشت.
بنابراین یک کنسرت جهانی با فراهم آوردن بستری برای گفتگوی استراتژیک واقعی و پایدار میتواند اختلافات ژئوپلیتیک و ایدئولوژیک گریزناپذیر را واقعاً خاموش و مدیریت کند.
یک کنسرت جهانی، یک نهاد مشورتی و نه تصمیمگیرنده خواهد بود. این نهاد بحرانهای در حال ظهور را برطرف میکند و در عین حال اطمینان حاصل می کند که مسائل فوری، موارد مهم را به حاشیه نمیبرد و در مورد اصلاح هنجارها و نهادهای موجود تدبیر میکند.
این گروه راهنما به ابداع قوانین و دستورالعملهای جدید کمک میکند و پشتیبانی از ابتکارات جمعی را شکل میدهد. اما امور عملیاتی مانند استقرار ماموریتهای حفظ صلح، تحویل کمکهای مربوط به همهگیری و انعقاد معاملات جدید آب و هوایی را به سازمان ملل و سایر ارگانهای موجود واگذار میکند. یه این ترتیب، کنسرت ابرقدرتها، تصمیماتی را تهیه و تدوین میکند که میتوانند بعدتر در جاهای دیگر اتخاذ و اجرا شوند. این امر با حفظ گفتگویی که اکنون وجود ندارد، نه به عنوان جایگزین معماری بینالمللی کنونی، بلکه در بالا [به مثابه ناظر] و در پشت پرده [به مثابه پوششدهنده] ساختار حاضر ایفای نقش میکند. سازمان ملل متحد، بیش از حد بزرگ، بیش از حد بوروکراتیک و بیش از حد رسمی است. اجلاسهای پروازی گروهای جی-۷ یا جی-۲۰ میتوانند مفید باشند، اما حتی در بهترین حالت نیز به طرز ناخوشایندی ناکافی هستند؛ تا حدی به این دلیل که تلاش گزافی برای چانهزنی در مورد صدور بیانیههای مفصل، اما غالباً آنودین* صورت میگیرد. تماسهای تلفنی بین سران کشورها ، وزرای خارجه و مشاوران امنیت ملی بسیار اپیزودیک** است و دامنه آنها اغلب محدود است.
*آنودین یا آنوداین/anodyne در اینجا به معنای تسکیندهنده و آرامبخش اما موقت و ناپایدار بودن بیانیههای یاد شده است.
**اپیزودیک/episodic در اینجا به معنای منقطع و غیرمستمر بودن، و نیز محدودیت زمانی و موضوعی این گفتوگوهای تلفنی است.
اجماع قدرت بزرگ در مورد هنجارهای بین المللی راهنمای دولت های کشوری ، پذیرفتن هر دو دولت لیبرال و غیر لیبرال به عنوان قانونی و مقتدر ، پیشبرد رویکردهای مشترک برای بحران ها – کنسرت اروپا برای حفظ صلح در جهانی چند قطبی به این نوآوری های مهم متکی بود. با بهره گیری از درس هایی از جانبازان قرن نوزدهم ، یک کنسرت جهانی قرن بیست و یکم می تواند همین کار را انجام دهد. کنسرت ها فاقد اعتبار ، قابل پیش بینی بودن و قابل اجرا بودن اتحادها و سایر میثاق های رسمی هستند. اما در طراحی سازوکارهایی برای حفظ صلح در میان شعار ژئوپلیتیک ، سیاست گذاران باید برای عملی و دستیابی ، نه مطلوب بلکه غیرممکن تلاش کنند.
یک کنفرانس جهانی برای قرن بیست و یکم
یک کنسرت جهانی شش عضو دارد: چین ، اتحادیه اروپا ، هند ، ژاپن ، روسیه و ایالات متحده. دموکراسی ها و غیر دموکراسی ها از موقعیت برابر برخوردار خواهند بود ، و شمول تابعی از قدرت و نفوذ خواهد بود ، نه ارزش ها یا نوع رژیم. اعضای کنسرت تقریباً 70 درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی و هزینه های نظامی جهانی را تشکیل می دهند. گنجاندن این شش سنگین وزن در رده های کنسرت به آن نفوذ ژئوپلیتیکی می بخشد و در عین حال از تبدیل شدن به یک فروشگاه گفتگوی نامطلوب جلوگیری می کند.
اعضا نمایندگان دائمی با بالاترین درجه دیپلماتیک را به مقر دائمی کنسرت جهانی می فرستند. اگرچه اعضای رسمی کنسرت نخواهند بود ، چهار سازمان منطقه ای – اتحادیه آفریقا ، اتحادیه عرب ، اتحادیه کشورهای جنوب شرقی آسیا (آسه آن) و سازمان کشورهای آمریکایی (OAS) – می توانند هیئت های دائمی را در مقر کنسرت حفظ کنند. این سازمان ها نمایندگی و توانایی کمک به شکل گیری دستور کار کنسرت را برای مناطق خود فراهم می کنند. هنگام بحث در مورد موضوعات تأثیرگذار بر این مناطق ، اعضای کنسرت از نمایندگان این ارگان ها و همچنین کشورهای عضو را برای شرکت در جلسات دعوت می کنند. به عنوان مثال ، اگر اعضای کنسرت برای رسیدگی به اختلافات در خاورمیانه بودند ، می توانند درخواست مشارکت اتحادیه عرب ، اعضای مربوطه و سایر طرف های درگیر مانند ایران ، اسرائیل و ترکیه را داشته باشند.
یک کنسرت جهانی از قوانین مدون اجتناب می کند ، در عوض با ایجاد گفتگو برای ایجاد اجماع متکی است. این کنسرت مانند کنسرت اروپا از وضعیت موجود ارضی و دیدگاه حاکمیت برخوردار خواهد بود ، که استفاده از نیروی نظامی یا سایر ابزارهای اجباری برای تغییر مرزهای موجود یا سرنگونی رژیم ها ، به جز در مورد اجماع بین المللی ، مانع از آن می شود. این مبنا نسبتاً محافظه کارانه خرید همه اعضا را تشویق می کند. در همین زمان ، این کنسرت یک مکان ایده آل برای بحث در مورد تأثیر جهانی شدن بر حاکمیت و نیاز احتمالی به منظور سلب مصونیت حاکمیت برای کشورهایی است که به برخی از فعالیت های فاحش مشغول هستند. این فعالیت ها ممکن است شامل ارتکاب نسل کشی ، پناه دادن یا حمایت از تروریست ها ، یا تشدید شدید تغییرات آب و هوا با تخریب جنگل های بارانی باشد.
سیاست گذاران باید برای عملی و قابل دستیابی تلاش کنند ، نه مطلوب بلکه غیرممکن.
بنابراین یک کنسرت جهانی می تواند به گفتگو و اتفاق نظر اهمیت بالایی دهد. با این حال ، گروه راهنما اذعان می کند که قدرتهای بزرگ در یک جهان چند قطبی تحت تأثیر نگرانیهای واقع گرایانه در مورد سلسله مراتب ، امنیت و تداوم رژیم قرار خواهند گرفت و اختلافات را غیر قابل گریز می کند. اعضای عضو حق اقدام یک جانبه را به تنهایی یا از طریق ائتلاف ، هنگامی که منافع حیاتی خود را در معرض خطر می دانند ، برای خود محفوظ می دارند. گفتگوی استراتژیک مستقیم باعث می شود که حرکات غافلگیرانه کمتر متداول و در حالت ایده آل ، اقدامات یکجانبه کمتر شود. به عنوان مثال ، رایزنی منظم و آشکار بین مسکو و واشنگتن ممکن است در مورد گسترش ناتو اصطکاک کمتری ایجاد کند. چین و ایالات متحده بهتر است به طور مستقیم با یکدیگر درمورد تایوان ارتباط برقرار کنند تا اینکه موضوع را کنار بگذارند و به خطر بیفتند در تنگه تایوان یا تحریکاتی که می تواند تنش ها را تشدید کند.
همچنین یک کنسرت جهانی می تواند حرکات یک جانبه را کمتر مختل کند. تعارضات منافع به سختی از بین می رود ، اما وسیله نقلیه جدیدی که منحصراً به دیپلماسی قدرت های بزرگ اختصاص داده شده است ، می تواند به کنترل بیشتر این درگیری ها کمک کند. اگرچه در اصل ، اعضا نظم بین المللی حاکم بر هنجارها را تأیید می کنند ، اما انتظارات واقع بینانه درباره حدود همکاری را نیز بپذیرند و اختلافات خود را به صورت جزئی تقسیم کنند. در جریان کنسرت قرن نوزدهم ، اعضای آن غالباً با اختلاف نظرهای سرسختانه درمورد نحوه پاسخ به شورش های لیبرال در یونان ، ناپل و اسپانیا روبرو می شدند. اما آنها اختلافات خود را از طریق گفتگو و سازش دور نگه داشتند و در جنگ کریمه در سال 1853 تنها پس از انقلاب 1848 جریانهای بی ثبات ملی گرایی را به میدان جنگ بازگشتند.
یک کنسرت جهانی در مورد حاکمیت داخلی به اعضای خود آزادی عمل می دهد. آنها به طور موافق موافقت خواهند کرد که در مورد دموکراسی و حقوق سیاسی اختلاف نظر داشته باشند ، اطمینان حاصل کنند که چنین اختلافاتی مانع همکاری بین المللی نیست. ایالات متحده و متحدان دموکراتیک آن از انتقاد از عدم لیبرالیسم در چین ، روسیه یا هر جای دیگر دست نخواهند کشید ، و همچنین تلاش خود را برای گسترش ارزشها و روشهای دموکراتیک کنار نخواهند گذاشت. برعکس ، آنها همچنان به بلند کردن صدا و نفوذ خود برای دفاع از حقوق سیاسی و جهانی جهانی ادامه می دهند. در همان زمان ، چین و روسیه در انتقاد از سیاست های داخلی اعضای دموکرات کنسرت آزاد هستند و دیدگاه خود را در مورد حکومت عمومی تبلیغ می کنند. اما این کنسرت همچنین به منظور درک مشترک آنچه دخالت غیرقابل قبول در امور داخلی کشورهای دیگر است و در نتیجه باید از آنها اجتناب شود ، کار خواهد کرد.
بهترین امید ما
تأسیس یک کنسرت جهانی قطعاً عقب نشینی از پروژه آزادسازی که توسط دموکراسی های جهان پس از جنگ جهانی دوم آغاز شده است. آرزوهای گروه راهبری پیشنهادی در مقایسه با هدف دیرینه غرب از گسترش حاکمیت جمهوری و جهانی سازی نظم بین المللی لیبرال ، نوعی متوسط ایجاد کرد. با این وجود ، با توجه به واقعیت های ژئوپلیتیک قرن بیست و یکم ، این تعدیل انتظارات اجتناب ناپذیر است.
برای مثال ، سیستم بین المللی ویژگی های دو قطبی و چند قطبی را به نمایش می گذارد. دو رقیب همتا وجود خواهد داشت – ایالات متحده و چین. اما برخلاف جنگ سرد ، رقابت ایدئولوژیک و ژئوپلیتیکی بین آنها جهان را در بر نخواهد گرفت. برعکس ، اتحادیه اروپا ، روسیه و هند ، و همچنین سایر کشورهای بزرگ مانند برزیل ، اندونزی ، نیجریه ، ترکیه و آفریقای جنوبی ، احتمالاً دو ابرقدرت را با یکدیگر بازی خواهند کرد و به دنبال حفظ میزان قابل توجهی از خودمختاری هستند . چین و ایالات متحده نیز احتمالاً مشارکت خود را در مناطق ناپایدار با منافع کمتر استراتژیک محدود می کنند و مدیریت درگیری های احتمالی را به عهده دیگران – یا هیچ کس نمی گذارند. چین مدتهاست که به اندازه کافی هوشمند است و می تواند فاصله سیاسی خود را از مناطق درگیری دور نگه دارد ، در حالی که ایالات متحده ، که در حال حاضر از خاورمیانه و آفریقا عقب نشینی می کند ، این راه سخت را آموخته است.
بنابراین سیستم بین المللی قرن بیست و یکم شبیه سیستم قرن نوزدهم اروپا خواهد بود که دارای دو قدرت بزرگ – پادشاهی متحده و روسیه – و سه قدرت با درجه کمتر – فرانسه ، پروس و اتریش بود. کنسرت هدف اصلی اروپا حفظ صلح در میان اعضای این کشور از طریق تعهد متقابل برای حمایت از توافق نامه ارضی در کنگره وین در سال 1815 بود. این پیمان بر اساس حسن نیت و احساس تعهد مشترک بود ، نه توافق قراردادی. طبق یک تفاهم نامه انگلیس ، هرگونه اقدام لازم برای اجرای تعهدات متقابل آنها ، “به طور عمدی انجام شده است تا از شرایط زمان و پرونده خارج شود.” اعضای کنسرت منافع رقابتی خود را تشخیص دادند ، به ویژه هنگامی که به حاشیه اروپا می رسید ، اما سعی در مدیریت اختلافات و جلوگیری از به خطر افتادن همبستگی گروهی داشتند. به عنوان مثال ، انگلستان با مداخله پیشنهادی اتریش برای معکوس کردن یک شورش لیبرالی که در ناپل در سال 1820 اتفاق افتاد ، مخالفت کرد. با این وجود ، لرد کسلر ، وزیر خارجه انگلیس سرانجام با برنامه های اتریش موافقت کرد مشروط بر اینکه “آنها آماده باشند هرگونه اطمینان منطقی را در مورد نظرات خود ارائه دهند. به اهداف براندازی سیستم ارضی اروپا هدایت نمی شدند. ”
یک کنسرت جهانی در مورد حاکمیت داخلی به اعضای خود آزادی عمل می دهد.
یک کنسرت جهانی ، مانند کنسرت اروپا ، برای ارتقا ثبات در میان چند قطبی مناسب است. کنسرت ها عضویت آنها را به اندازه قابل کنترل محدود می کند. غیررسمی بودن آنها به آنها اجازه می دهد تا خود را با شرایط متغیر سازگار کنند و مانع ترساندن قدرت منفی برای تعهدات اجباری می شود. تحت شرایط افزایش پوپولیسم و ملی گرایی ، که در قرن نوزدهم و امروز دوباره گسترش یافته است ، کشورهای قدرتمند گروه بندی آزادتر و انعطاف پذیری دیپلماتیک را به قالب ها و تعهدات ثابت ترجیح می دهند. تصادفی نیست که کشورهای بزرگ قبلاً برای مقابله با چالشهای سخت به گروههای مشابه کنسرت یا گروههای به اصطلاح تماسی روی آورده اند. مثالها شامل مذاکرات شش جانبه است که به برنامه هسته ای کره شمالی می پردازد ، ائتلاف 1 + 5 که در مورد توافق هسته ای 2015 ایران مذاکره کرده است و گروه نرماندی که به دنبال حل دیپلماتیک درگیری در شرق اوکراین بوده است.
این کنسرت را می توان به عنوان یک گروه تماس دائمی با منشأ جهانی درک کرد. به طور جداگانه ، قرن بیست و یکم از نظر سیاسی و عقیدتی متنوع خواهد بود. بسته به سیر شورش های پوپولیستی که غرب را آزار می دهد ، دموکراسی های لیبرال به خوبی قادر به ادامه روند خود هستند. رژیم های غیر لیبرال نیز همینطور. مسکو و پکن در خانه سخت تر می شوند ، نه اینکه باز شوند. یافتن دموکراسی پایدار به سختی در خاورمیانه و آفریقا یافت می شود. در واقع ، دموکراسی در سراسر جهان رو به عقب است ، نه در حال پیشرفت است – روندی که می تواند به خوبی ادامه یابد. نظم بین المللی که بعدی می آید ، باید جایی برای تنوع ایدئولوژیک ایجاد کند. یک کنسرت غیررسمی و انعطاف پذیری لازم را برای انجام این کار دارد. این مسائل مربوط به حاکمیت داخلی را از کارهای تیمی بین المللی جدا می کند. در طول قرن نوزدهم ، دقیقاً همین رویکرد عملی برای نوع رژیم بود که به دو قدرت آزادکننده – انگلیس و فرانسه – امکان همکاری با روسیه ، پروس و اتریش را داد ، سه کشور مصمم به دفاع از سلطنت مطلق. سرانجام ، ناکافی بودن معماری بین المللی فعلی ، نیاز به یک کنسرت جهانی را تأکید می کند. رقابت بین ایالات متحده و چین به سرعت در حال گرم شدن است ، جهان از یک بیماری همه گیر ویرانگر رنج می برد ، تغییرات آب و هوایی در حال پیشرفت است و تکامل فضای مجازی تهدیدهای جدیدی را تهدید می کند. این چالش ها و سایر چالش ها بدان معنی است که پایبندی به وضع موجود و بانکداری بر روی هنجارها و موسسات بین المللی خطرناک ساده لوحانه است.
کنسرت اروپا به دلیل سالها ویرانی جنگهای ناپلئونی در سال 1815 شکل گرفت. اما فقدان جنگ قدرتهای بزرگ امروز نباید خودآزمایی باشد. و حتی اگر جهان از دوره های چند قطبی قبلی گذشته باشد ، اما پیشرفت جهانی تقاضا و اهمیت رویکردهای جدید برای حاکمیت جهانی را افزایش می دهد. جهانی شدن در طول Pax Britannica شکل گرفت و لندن تا زمان جنگ جهانی اول بر آن نظارت داشت. پس از وقفه تاریک میان جنگ ، ایالات متحده از جنگ جهانی دوم تا قرن بیست و یکم جامه رهبری جهانی را بر عهده گرفت. اما Pax Americana اکنون با دود کار می کند. ایالات متحده و شرکای دموکراتیک سنتی آن نه توانایی و نه اراده ای برای لنگر انداختن یک سیستم بین المللی به هم وابسته و جهانی سازی نظم لیبرالی که پس از جنگ جهانی دوم ایجاد کردند ، ندارند. عدم وجود رهبری ایالات متحده در بحران covid-19 قابل توجه بود. هر کشور به تنهایی بود. رئیس جمهور بایدن در حال هدایت ایالات متحده به عنوان یک بازیکن تیمی است ، اما اولویت های داخلی و مهم این کشور استشروع چند قطبی ، تأثیر بزرگتر واشنگتن را که قبلاً برخوردار بوده است ، انکار خواهد کرد. اجازه دادن به دنیا برای حرکت به سمت بلوک های منطقه ای یا یک ساختار دو بلوکی شبیه به جنگ سرد یک کار اصلی نیست. وقتی اقتصاد ملی ، بازارهای مالی و زنجیره های تأمین به طور غیرقابل بازگشت با هم پیوند خورده اند ، ایالات متحده ، چین و سایر نقاط جهان نمی توانند کاملاً جدا شوند. یک گروه فرمان قدرتمند بهترین گزینه برای مدیریت جهانی یکپارچه است که دیگر تحت نظارت یک سلطه گر نیست. یک کنسرت جهانی متناسب با این موضوع است.
بدون سقوط
گزینه های جایگزین کنسرت جهانی همه نقاط ضعفی دارند. اگرچه سازمان ملل متحد یک میزگرد جهانی اساسی باقی خواهد ماند ، اما سوابق آن محدودیت های بدن را روشن می کند. اختلافات در زمینه تولید وتو اغلب شورای امنیت را درمانده می کند. اعضای دائمی آن دنیای 1945 را منعکس می کنند ، نه دنیای امروز را. گسترش عضویت شورای امنیت شورای امنیت ممکن است در انطباق آن با توزیع جدید قدرت توفیق داشته باشد ، اما انجام این کار باعث می شود بدن حتی بدتر و کارآمدتر از گذشته شود. سازمان ملل متحد باید به انجام بسیاری از وظایف مفید خود ، از جمله ارائه کمک های بشردوستانه و صلح ، ادامه دهد ، اما نمی تواند و نمی تواند ثبات جهانی را در قرن بیست و یکم لغو کند.
دیگر هدف نیست که هدف جهانی سازی نظم غربی و ظهور جهانی باشد که عمدتا توسط دموکراسی ها متعهد به پشتیبانی از یک سیستم بین المللی لیبرال و مبتنی بر قوانین باشند. لحظه تک قطبی به پایان رسیده است و در نگاه گذشته ، صحبت از “پایان تاریخ” پیروزمندانه بود ، حتی اگر پیچیده باشد ، مزخرف. در واقع ، انسجام سیاسی غرب به هیچ وجه قابل قبول نیست. حتی اگر دموکراسی های غربی به تعهدات خود در قبال آرمان های جمهوری و یکدیگر احترام بگذارند ، آنها به راحتی قدرت مادی و سیاسی را برای جهانی سازی نظم بین المللی لیبرال نخواهند داشت.
یک آپارتمان مشترک آمریکایی-چینی – در واقع G-2 که در آن واشنگتن و پکن با هم بر یک نظم بین المللی قابل قبول متقابل نظارت می کنند – گزینه مشابهی با نقص را ارائه می دهد. حتی اگر این دو رقیب همتا بتوانند راهی برای کاهش رقابت فزاینده خود پیدا کنند ، بیشتر جهان خارج از حوزه مستقیم آنها باقی خواهد ماند. علاوه بر این ، پیش بینی ثبات جهانی در همکاری بین واشنگتن و پکن به سختی یک شرط ایمن است. آنها به اندازه کافی در مدیریت روابط خود در منطقه آسیا و اقیانوسیه مشکل خواهند داشت. در فاصله دورتر ، آنها به خرید و پشتیبانی قابل توجه دیگران احتیاج دارند. یک آپارتمان مشترک آمریکایی-چینی همچنین دارای دنیایی از حوزه های نفوذ است – جایی که در آن واشنگتن و پکن توافق می کنند نوسان خود را در امتداد خطوط جغرافیایی تقسیم کنند ، شاید حقوق و مسئولیت های آنها را به قدرت های رده دوم در مناطق مربوطه تقسیم کنند. به هر حال ، دستیابی به چین ، روسیه یا سایر قدرتها در همسایگی خود به معنای تشویق تمایلات توسعه طلبانه و یا کاهش استقلال کشورهای مجاور و یا ترغیب آنها به عقب نشینی است که منجر به گسترش سلاح های بیشتر و درگیری های منطقه ای می شود. در واقع ، هدف دقیق تفکر در مورد چگونگی تأمین نظم در قرن بیست و یکم ، اجتناب از جهانی است که بیشتر در معرض زورگویی ، رقابت و تقسیم اقتصادی باشد.
Pax Sinica همچنین یک شروع کننده نیست. برای آینده ای قابل پیش بینی ، چین نه توانایی و نه جاه طلبی را برای تأمین نظم جهانی نخواهد داشت. حداقل در حال حاضر ، جاه طلبی های اولیه ژئوپلیتیک آن محدود به آسیا و اقیانوسیه است. چین بطور قابل توجهی در حال گسترش دامنه تجاری خود ، به ویژه از طریق طرح کمربند و جاده است ، اقدامی که تأثیر اقتصادی و سیاسی آن را به طور قابل توجهی افزایش می دهد. اما پکن هنوز تمایل نیرومندی برای تأمین کالاهای عمومی جهانی نشان نداده است ، در عوض رویکردی عمدتا مرکانتیلیستی را برای تعامل در بیشتر مناطق جهان انجام داده است. همچنین تلاش نکرده است که نظرات خود را در مورد حاکمیت داخلی به دیگران صادر کند یا مجموعه ای جدید از هنجارها را برای لنگر انداختن ثبات جهانی به کار گیرد. بعلاوه ، ایالات متحده ، حتی اگر در مسیر کاهش فشار استراتژیک ادامه یابد ، برای دهه های آینده به عنوان یک قدرت رتبه اول باقی خواهد ماند. Pax Sinica غیر لیبرال و سوداگرایانه به سختی مورد قبول آمریکایی ها یا بسیاری دیگر از مردم در سراسر جهان است که هنوز هم آرزو دارند اصول لیبرال را حفظ کنند.
وقتی نوبت به بهبود معماری بین المللی می رسد ، یک کنسرت جهانی نه به دلیل کمال بلکه به طور پیش فرض برنده می شود. امیدوار کننده ترین گزینه است. گزینه های دیگر بی اثر ، غیرقابل اجرا یا غیرقابل دستیابی هستند. اگر یک گروه بزرگ فرمان قدرت تحقق پیدا نکند ، دنیای بی قاعده که توسط هیچ کس اداره نمی شود در پیش نخواهد بود.
به حرکت درآوردن
یک کنسرت جهانی ثبات بین المللی را از طریق مشاوره و مذاکره مداوم ارتقا می دهد. نمایندگان دائمی اعضای کنسرت بطور منظم با پشتیبانی کارمندان و دبیرخانه ای کوچک اما بسیار واجد شرایط دیدار می کنند. بیشتر اعضا دیپلماتهای برجسته خود را بعنوان نماینده دائمی اعزام می کنند ، که اگر نه ارشد ، با سفیران سازمان ملل برابر باشند. این کنسرت اتحادیه آفریقا ، اتحادیه عرب ، آسه آن و OAS را برای ارسال چهره های معتبر ترغیب می کند. اجلاس های کنسرت طبق یک برنامه منظم برگزار می شود. آنها همچنین در صورت لزوم برای رسیدگی به بحران ها برگزار می شوند. یکی از کنسرت های موثرترین اقدامات اروپا جمع آوری رهبران با اطلاع کوتاه برای مدیریت اختلافات در حال بروز بود. هنگامی که موضوعات مربوطه مورد بحث و بررسی قرار می گیرد ، سران اتحادیه آفریقا ، اتحادیه عرب ، آسه آن و OAS به همراه رهبران کشورهای درگیر در این اجلاس در اجلاس های کنسرت شرکت می کنند. صندلی کنسرت جهانی سالانه در میان شش عضو خود می چرخد. دفتر مرکزی این سازمان در هیچ یک از کشورهای عضو آن واقع نخواهد شد. مکانهای احتمالی شامل ژنو و سنگاپور است.
در مقابل با شورای امنیت ، که در آن نمایش های قایقرانی اغلب با ابتکار عمل اصلی روبرو می شوند ، اعضای دائمی کنسرت حق وتو ندارند ، رأی رسمی نمی گیرند یا به توافق نامه ها یا تعهدات الزام آور متعهد نمی شوند. دیپلماسی پشت درهای بسته انجام می شود و هدف آن ایجاد اجماع است. اعضایی که رده بندی می کنند و یک جانبه عمل می کنند تنها پس از بررسی اقدامات جایگزین اقدام به این کار می کنند. اگر عضوی از اجماع جدا شود ، سایر اعضای کنسرت پاسخ خود را هماهنگ می کنند.
این پیشنهاد فرض می کند که هیچ یک از اعضای کنسرت قدرت تجدیدنظرطلبی متمایل به تجاوز و فتح نخواهد بود. کنسرت اروپا در بخش کوچکی به طور موثر عمل کرد ، زیرا اعضای آن ، به طور کلی ، قدرتهایی راضی بودند که می خواستند وضع موجود ارضی را حفظ کنند ، نه لغو کنند. در جهان امروز ، تصرف زمین های روسیه در گرجستان و اوکراین تحولات نگران کننده ای را نشان می دهد ، آمادگی کرملین برای نقض تمامیت ارضی همسایگان خود را نشان می دهد. همچنین تلاش های مداوم چین برای ادعای ادعا و ایجاد تاسیسات نظامی در جزایر مورد مناقشه در دریای چین جنوبی و نقض تعهدات پکن برای احترام به استقلال هنگ کنگ توسط پکن. با این وجود ، نه روسیه و نه چین هنوز به کشوری تهاجمی و ناپذیر متعهد به گسترش عمده سرزمین تبدیل نشده اند. یک کنسرت جهانی همچنین با ایجاد تریبونی که اعضای آن بتوانند منافع اصلی امنیتی و “خطوط قرمز” استراتژیک خود را شفاف کنند ، نتیجه آن را کمتر محتمل می کند. با این وجود ، اگر یک کشور متجاوز که به طور معمول منافع اعضای دیگر را تهدید می کند ، ظهور کند ، از گروه اخراج می شود و اعضای باقیمانده کنسرت علیه آن تظاهرات می کنند.
برای پیشبرد همبستگی با قدرت بزرگ ، کنسرت باید بر دو اولویت تمرکز کند. یکی تشویق احترام به مرزهای موجود و مقاومت در برابر تغییرات ارضی از طریق اجبار یا زور است. این می تواند به ادعای تعیین سرنوشت تعصب آمیز باشد – اما اعضای کنسرت گزینه شناخت کشورهای جدید را به دلخواه خود حفظ می کنند. اگرچه این برنامه به همه ملتها در مورد مسائل مربوط به حاکمیت داخلی گسترده خواهد بود ، اما این کنسرت به صورت مورد به مورد با کشورهای ناکام یا کشورهایی که به طور سیستماتیک حقوق اساسی انسان را نقض می کنند و مقررات گسترده بین المللی حقوق بین الملل را نقض می کنند ، انجام می شود.
اگر یک گروه بزرگ فرمان قدرت تحقق پیدا نکند ، دنیای بی قاعده که توسط هیچ کس اداره نمی شود در پیش نخواهد بود.
دومین اولویت کنسرت تولید پاسخ جمعی به چالش های جهانی است. در مواقع بحرانی ، کنسرت دیپلماسی را پیش می برد و ابتکار عمل مشترک را ایجاد می کند ، سپس اجرای آن را به نهاد مربوطه مانند سازمان ملل برای صلح ، صندوق بین المللی پول برای اعتبار اضطراری یا سازمان بهداشت جهانی (که) برای بهداشت عمومی تحویل می دهد. . این کنسرت همچنین در یک تلاش طولانی مدت برای سازگاری هنجارها و نهادهای موجود با تغییرات جهانی سرمایه گذاری می کند. حتی ضمن دفاع از حاکمیت سنتی برای کاهش درگیری های بین ایالتی ، همچنین در مورد چگونگی بهترین تنظیم قوانین و رویه های بین المللی با جهانی بهم پیوسته بحث خواهد شد. وقتی سیاست های ملی پیامدهای منفی بین المللی داشته باشد ، این سیاست ها به تجارت کنسرت تبدیل می شوند.
در همین راستا ، این کنسرت می تواند به مقابله با گسترش سلاح های کشتار جمعی و پرداختن به برنامه های هسته ای در کره شمالی و ایران کمک کند. وقتی نوبت به دیپلماسی با پیونگ یانگ و تهران می رسد ، اجرای تحریم ها علیه هر دو رژیم و پاسخ به تحریکات احتمالی ، کنسرت مهمانی های مناسبی را در اتاق برگزار می کند. در واقع ، به عنوان یک هیئت ایستاده ، کنسرت به طور قابل توجهی در قالب های شش جانبه و 1 + 5 که در طول تاریخ مذاکرات خود را با کره شمالی و ایران انجام داده اند ، بهبود می یابد.
این کنسرت همچنین می تواند محلی برای پرداختن به تغییرات آب و هوایی باشد. مهمترین عامل انتشار گازهای گلخانه ای چین ، ایالات متحده ، اتحادیه اروپا ، هند ، روسیه و ژاپن هستند. با هم ، آنها تقریبا 65 درصد از تولید گازهای گلخانه ای در جهان را تولید می کنند. با وجود انتشار دهنده های برجسته جهان در اطراف میز ، این کنسرت می تواند به تعیین اهداف جدید برای کاهش گازهای گلخانه ای و استانداردهای جدید برای توسعه سبز کمک کند ، قبل از اجرای آن به سایر بخش ها. به همین ترتیب ، همه گیر covid-19 افراد ناکافی را در معرض دید قرار داد و کنسرت مکان مناسبی برای ایجاد اجماع در مورد اصلاحات خواهد بود. قوانین جعل جاده برای مدیریت نوآوری های فناوری – تنظیم دیجیتال و مالیات ، امنیت سایبری ، شبکه های 5G ، رسانه های اجتماعی ، ارزهای مجازی ، هوش مصنوعی – نیز در دستور کار این کنسرت خواهد بود. این موارد مهم اغلب در بین شکافهای نهادی قرار می گیرند و کنسرت می تواند وسیله مفیدی برای نظارت بین المللی باشد. با استفاده از تجارب مبارزات قرن نوزدهم خود ، یک کنسرت جهانی همچنین باید تشخیص دهد که همبستگی با قدرت بزرگ اغلب به جای مداخله ، بی عملی ، بی طرفی و خویشتنداری را در پی دارد.
کنسرت اروپا با تکیه بر مناطق حائل ، مناطق غیرنظامی شده و مناطق خنثی برای خنثی کردن رقابت ها و جلوگیری از درگیری های احتمالی است. اعضای کنسرت با اعتراض به ابتکارات مورد حمایت دیگران به جای شکستن درجه و جلوگیری از تعهد ، صرفاً شرکت در شرکت را ترجیح دادند. به عنوان مثال ، انگلستان با مداخلات برای سرکوب شورشهای لیبرال در ناپل و اسپانیا در دهه 1820 مخالف بود اما تصمیم گرفت که بیرون بماند تا از اقدامات نظامی سایر اعضا جلوگیری کند. فرانسه در سال 1839 و 1840 همین کار را انجام داد که اعضای دیگر در مصر برای سرکوب چالش حاکمیت عثمانی مداخله کردند. چگونه ممکن است یک کنسرت جهانی چنین اقداماتی را امروز مفید اجرا کند؟ به عنوان مثال ، در سوریه ، یک کنسرت می توانست یک مداخله مشترک را برای متوقف کردن جنگ داخلی که در سال 2011 در آنجا آغاز شد هماهنگ کند یا برای جلوگیری از قدرتهای بزرگ تلاش کند. اخیراً ، می توانست محلی برای دیپلماسی مورد نیاز برای ایجاد یک منطقه حائل یا منطقه غیرنظامی در شمال سوریه فراهم کند ، تا از جنگ و رنج انسانی که جلوگیری می کندپس از خروج ناگهانی ایالات متحده و حملات فزاینده شدید رژیم به استان ادلب. اگر یک کنسرت جهانی موفق شود یک موضع مشترک را در بین قدرتهای بزرگ ایجاد کند ، جنگهای نیابتی در مکانهایی مانند یمن ، لیبی و دارفور ممکن است کمتر و خشونت بار شود. اگر در اواخر جنگ سرد یک گروه فرمان قدرتمند شکل می گرفت ، شاید می توانست جنگ های داخلی در یوگسلاوی و رواندا را مهار یا حداقل خونریزی بیشتری کند. یک کنسرت جهانی هیچ یک از این نتایج را تضمین نمی کند – اما همه آنها را بیشتر محتمل می کند.
یک کنسرت جهانی همچنین باید تشخیص دهد که همبستگی با قدرت بزرگ اغلب بی عملی است.
منتقدان ممکن است ادعا کنند که این کنسرت برای دنیای امروز بیش از همه دولتی است. کنسرت اروپا ممکن است برای دولت های ملی مستقل و مقتدر قرن نوزدهم مناسب باشد. اما جنبش های اجتماعی ، سازمان های غیردولتی (سازمان های غیردولتی) ، شرکت ها ، شهرها و دیگر بازیگران غیر دولتی اکنون از قدرت سیاسی قابل توجهی برخوردار هستند و نیاز به داشتن صندلی های روی میز دارند. توانمند سازی این عوامل اجتماعی کاملاً منطقی است. با این وجود ، کشورها هنوز بازیگران اصلی و توانمند در سیستم بین الملل هستند. در واقع ، جهانی سازی و واکنش پوپولیستی ناشی از آن ، همراه با همه گیری همه گیر covid-19 ، حاکمیت را تقویت می کند و دولت های ملی را وادار می کند تا قدرت را از بین ببرند. علاوه بر این ، این کنسرت می تواند و باید سازمان های غیردولتی ، شرکت ها و سایر بازیگران غیر دولتی را در صورت لزوم در جلسات مشاوره خود قرار دهد – برای مثال ، از جمله بنیاد بیل و ملیندا گیتس و شرکت های بزرگ دارویی هنگام بحث در مورد بهداشت جهانی یا گوگل هنگام پرداختن به حاکمیت دیجیتال. یک گروه بزرگ قدرتمند کمکهای بازیگران غیر دولتی در حاکمیت جهانی را تکمیل می کند ، جایگزین آنها نمی شود.
سرانجام ، اگر جذابیت و کارآیی یک کنسرت جهانی از انعطاف پذیری و غیررسمی بودن آن ناشی شود ، منتقدان به طور موجه می توانند دلیل نهادینه شدن آن را بپرسند. چرا اجازه نمی دهیم گروه های موقت ایالت های مربوطه ، مانند مذاکرات شش جانبه و 1 + 5 ، در صورت لزوم بیایند و بروند؟ آیا وجود G-7 و G-20 کنسرت جهانی را زائد نمی کند؟
تأسیس ستاد و دبیرخانه کنسرت نسبت به سایر گروه هایی که به صورت پراکنده جمع می شوند ، از جایگاه و کارآیی بیشتری برخوردار می شود. جلسات منظم در بین شش نماینده کنسرت ، کارهای روزمره دبیرخانه ، حضور هیئت هایی از تمام مناطق مهم ، برنامه ریزی شده و همچنین اجلاس های اضطراری – این ویژگی های تعیین کننده ، کنسرت جهانی را به دوام ، اقتدار و قانونی بودن می دهد. گفتگوهای مداوم و مداوم ، روابط شخصی و فشار همسالان که با دیپلماسی رو در رو به وجود می آیند ، همکاری را تسهیل می کنند. تعامل روزانه بسیار بهتر از درگیری اپیزودیک است.
دبیرخانه دائمی به ویژه در زمینه ارائه تخصص ، گفتگوی پایدار و چشم انداز بلند مدت برای رسیدگی به موضوعات غیر سنتی مانند امنیت سایبری و بهداشت جهانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. یک بدن ایستاده همچنین وسیله ای آماده برای پاسخگویی به بحران های پیش بینی نشده ارائه می دهد. اگر این کنسرت از روز اول بتواند به هماهنگی واکنش جهانی کمک کند ، ممکن است بیماری همه گیر covid-19 بهتر مهار شود. انتشار اطلاعات مهم از چین خیلی آهسته اتفاق افتاد و تنها در اواسط مارس سال 2020 بود – ماه ها از بحران گذشته بود – رهبران G-7 تماس ویدئویی برگزار کردند تا در مورد این بیماری که به سرعت در حال گسترش است بحث کنند.
بنابراین این کنسرت توانایی جایگزینی G-7 و G-20 را دارد. ایالات متحده ، اتحادیه اروپا و ژاپن احتمالاً انرژی خود را بر روی بدنه جدید متمرکز می کنند و احتمالاً G-7 را به سمت آتروفی سوق می دهند. با توجه به عضویت گسترده تر آن ، می توان مورد بهتری را برای حفظ G-20 ایجاد کرد. کشورهایی مانند برزیل ، اندونزی ، عربستان سعودی ، آفریقای جنوبی و ترکیه در صورت پژمردن G-20 از کاهش صدا و قد و قامت ابراز نارضایتی می کنند. با این وجود ، اگر یک کنسرت جهانی پتانسیل خود را برآورده کند و به عنوان مکان اصلی برای هماهنگی سیاست ظاهر شود ، هر دو G-7 و G-20 ممکن است به دلیل عدم موفقیت خود را از دست بدهند.
بدون نوشدارو بدون جایگزین
تأسیس یک کنسرت جهانی نوشدارو نخواهد بود. آوردن وزنه های سنگین جهان به سختی اجماع بین آنها را تضمین می کند. در واقع ، اگرچه کنسرت اروپا ده ها سال پس از تشکیل صلح ، صلح را حفظ کرد ، اما سرانجام فرانسه و انگلیس در جنگ کریمه با روسیه روبرو شدند. روسیه بار دیگر با همسایگان اروپایی خود بر سر منطقه کریمه اختلاف دارد و ماهیت گریز از همبستگی قدرتهای بزرگ را تأیید می کند. یک قالب کنسرت مانند – گروه نورماندی فرانسه ، آلمان ، روسیه و اوکراین – تاکنون نتوانسته است اختلافات مربوط به کریمه و دونباس را حل کند.
با این وجود ، یک کنسرت جهانی بهترین و واقع بینانه ترین روش را برای پیشبرد هماهنگی قدرت های بزرگ ، حفظ ثبات بین المللی و ارتقا a نظم مبتنی بر قوانین ارائه می دهد. ایالات متحده و شرکای دموکرات آن همه دلیل برای احیای همبستگی غرب دارند. اما آنها باید دست از این وانمود بردارند که پیروزی جهانی نظمی که از زمان جنگ جهانی دوم پشتیبانی کرده اند ، قابل دسترس است. آنها همچنین باید هوشیارانه با این واقعیت مقابله کنند که کنار زدن رهبری احتمالاً منجر به بازگشت یک سیستم جهانی مخل اختلال و رقابت بی بند و باری می شود. یک کنسرت جهانی نمایانگر یک حد وسط عمل گرایانه بین آرمان های آرمان گرایانه اما غیرواقعی و گزینه های خطرناک است.

*علی آزادی
ثبت دیدگاه