به گزارش ایسنا، روزنامه جام جم نوشت: «همین الان هم خیلی دیر شده است. وقتی که برای انجام کاری دیر شده باشد خیلی کارها را دیگر نمیتوان انجام داد اما حداقل این است که در زمان باقیمانده میشود برخی مشکلات را مدیریت کرد. ماجرای نیمکت تیم ملی فوتبال ایران به یکی از حلنشدنیترین مسائل فوتبال ایران تبدیل شده بود. اسکوچیچ پس از سلسلهوقایع متعدد از کار برکنار شد و آن استوریهای ناهماهنگ و تفرقهافکن هم شرایط را بدتر کرد. اما در ادامه باز هم همه چیز به هم ریخت و دراگان اسکوچیچ دوباره سرمربی تیم ملی شد. حالا اسکوچیچ است و یک بازه زمانی کمتر از چهار ماه. توقع زیادی است اگر فکر کنیم اسکوچیچ میتواند در این مدت زمان چهارماهه جادو کند. او کار خیلی سختی دارد؛ سخت و پیچیده و البته بسیار حساسیت برانگیز. چه چالشهایی پیش روی او قرار دارد؟
چالش اول: با هم دوست باشیم
نخستین چالش اسکوچیچ این است: برقراری ارتباط با بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران؛ به خصوص ستارههای اصلی همچون سردار آزمون، مهدی طارمی، علیرضا جهانبخش و چند تای دیگر. شانس اینجا با او یار نیست. اخیرا بازیهای اینستاگرامی و انتشار استوریهای بحثبرانگیز در رابطه با حمایت از اسکوچیچ شکاف عمیقی بین ستارههای تیم ملی ایجاد کرده بود. در واقع سردار آزمون و یک سری بازیکن دیگر در یک طرف ماجرا قرار گرفتند و طارمی، جهانبخش و چند بازیکن دیگر یک طرف دیگر ماجرا. اگر این اسمش تفرقه و اختلاف نیست، پس چیست؟ به هر حال اسکوچیچ در این برهه حساس پیش از هر چیزی باید با این مجموعه تناقضها از اخلاقها و اختلافات کنار بیاید و سعی کند با همه ارتباط برقرار کند. دود ماندگاری این اختلافات پیش از هر کسی به چشم خود اسکوچیچ میرود و این اصلا برای او و برنامههایش خوب نیست.
چالش دوم: پیشبردن برنامه
کدام برنامه؟ کدام بازی تدارکاتی؟ تیم ملی فوتبال ایران در میان تیمهای صعودکننده به جام جهانی یکی از بدترین موقعیتها را از لحاظ آمادهسازی جهت حضور در رقابتهای جام جهانی دارد. روزهای فیفا برای برگزاری دیدارهای دوستانه یکی پس از دیگری از دست میرود و از سویی دیگر بازیهای تدارکاتی نیز در ماههای گذشته با شرایط عجیبی روبهرو شدند. این دیدارها مدام منتفی میشد و برگزاری دیدار دوستانه با الجزایر نهایت تلاش فدراسیونیها بود. اسکوچیچ خوب میداند در این فرصت باقیمانده، تیم تحت هدایتش سهم بسیار اندکی از دیدارهای دوستانه فوتبال در سطح جهان خواهد داشت. بنابراین باید سعی کند در فرصت باقیمانده به بهترین شکل ممکن تتمه به اصطلاح برنامههای موجود در تیم ملی فوتبال ایران را بهخوبی اجرا کند. یکی از بزرگترین فرصتهای پیش رو دیدار تدارکاتی با اروگوئه است.
چالش سوم: ارتباط با رسانهها و مردم
سرمربی تیم ملی فوتبال ایران این پتانسیل را دارد تا بهسرعت به سیبل اصلی انتقادات تبدیل شود. پس حداقل کاری که اکنون میتواند انجام بدهد این است که از تمام چیزهایی که قابل پیشبینی است جلوگیری کند. هم از لحاظ رفتار و هم از لحاظ انضباط، حاشیهها و بهخصوص نتیجهگیری تیم ملی فوتبال ایران باید کلی تدبیر و مدیریت داشته باشد در غیر این صورت بهسرعت کلی هجمه و انتقاد برابر خود میبیند. اسکوچیچ واقعا باید استاد باشد که در چنین شرایط بسیار حساسی ارتباط خوب با رسانه و هواداران فوتبال را بلد باشد. واقعیت این است که در ماجرای رفت و برگشت به تیم ملی شرایط برای او خیلی سختتر شد و اکنون انتقادات و مخالفان بیشتری را پیش روی خود میبیند.
چالش چهارم: آماده برای حمله به اسکوچیچ
این درست است که اسکوچیچ تیم ملی را به سریعترین صعود تاریخ فوتبال ایران به جام جهانی رهنمون کرد اما در تمام مدت اخیر کسی معرفی شده که در حد و اندازه تیم ملی نیست و باید جای خود را به دیگری میداد. رفت و برگشت به نیمکت تیم ملی کار را برایش سخت کرد. اگر میرفت و فرد دیگری به جای او روی نیمکت مینشست مخالفان اسکوچیچ کمتر میشدند که هیچ حتی ممکن بود تعریف و تمجید از او را شروع کنند. فاصله انتقاد و تعریف و تمجید در فوتبال ایران به اندازه یک تار موست. کافی است که اسکوچیچ قدم کج بردارد یا با تیم ملی بد نتیجه بگیرد یا هر اتفاق بد دیگری هم بیفتد. همه چیز حی و حاضر است تا حملهای همهجانبه به سمت اسکوچیچ صورت گیرد. او روزهای بسیار سختی را پیش روی خود دارد. بهراستی در تاریخ فوتبال ایران کدامیک از سرمربیان ملی را سراغ دارید که تا این اندازه تحت فشار باشد؟»
انتهای پیام
ثبت دیدگاه