به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: «عادت کردهایم بعد از وقوع هر سیل احساسی دوگانه را تجربه کنیم؛ احساس غم و همدلی با مردمی که عزیزان و اموال خود را از دست میدهند در کنار احساس شادی از اینکه آورده آبی باعث خواهد شد بسیاری از مردم زندگی باکیفیتتری را تجربه کنند. این احساسات توأمان را میتوان در ویدئوهای مختلفی که در فضای مجازی دستبهدست میشود به صورت ملموس دید، مانند آن کشاورزی که با دوربین همراه آب میدود و با خوشحالی به رودخانه خوشامد میگوید و همزمان وحشت مردی که در حال فیلمگرفتن از جریان سیل زیر خانهاش اشهد میخواند و خود را برای مرگ آماده میکند.
چرا آب خوش این سیلابها از گلوی ما پایین نرفته، به اشک تبدیل میشود؟ چرا هر بار با وقوع سیل با خسارتهای جانی و مالی روبهرو میشویم؟ اشکال در زیرساختهاست یا مدیریت؟ دکتر یوسف مرادی، کارشناس مهندسی رودخانه، معتقد است اگر در هر کاری برنامهریزی و مطالعه و مهمتر از همه مدیریت صحیح نباشد خسارتها باز هم تکرار خواهد شد: «وقتی طرحهای اجرایی مغایر محیط زیست باشد، وقتی مسیل رودخانهها را تغییر میدهیم حتی اگر بزرگترین سدها را داشته باشیم باز هم این احتمال وجود خواهد داشت که سدها هم تحمل سیل را نکنند و تبدیل به سیلی سهمگینتر شوند. ما باید قواعد طبیعت را رعایت کنیم. منظور من این نیست که سدها غیر اصولی هستند، کمااینکه همین حالا میبینیم اگر سد زایندهرود نبود شاید اصفهان را هم آب برده بود. همین سد باعث شده بهتدریج آب وارد آبخوانها بشود. مسأله اصلی نحوه بهرهبرداری از آب است.»
بر کسی پوشیده نیست که اقلیم ایران بهخصوص در فلات مرکزی همواره با خشکسالیهای پیدرپی روبهرو بوده است؛ چه خشکسالیهای درازمدت که همین حالا درگیر آن هستیم (حتی در شمال کشور هم نشانههای آن را میشود دید)، چه کوتاهمدت که در بازههای دو یا چهارساله که معیشت و زیست ما را به خطر میاندازد. مرادی از سیل در منطقه امامزاده داوود(ع) تهران مثال میزند و از درسنگرفتن ما از تجربیات هزاران ساله زیست در این اقلیم نگران است: «یک بار سال ۱۲۹۷ تگرگ آمد و یک روستایی در آن منطقه را نابود کرد. تیر ۱۳۳۵ و ۱۳۶۶ هم این سیل تکرار شد اما ما درس نگرفتیم.»
از نظر مرادی بهترین کار دخالتنکردن در طبیعت است: «اگر کاری نمیکنیم لااقل برای طبیعت مزاحمت ایجاد نکنیم. متأسفانه نه از حوادث قبلی درس میگیریم نه ارزشی برای طرحهای علمی قائل هستیم؛ طرحهایی که میتوانند در همین شرایط خشکسالی هم ما را از واردات مواد غذایی بینیاز کنند، اگر نمیخواهیم کار کنیم لااقل چوب لای چرخ نگذاریم. بگذاریم طبیعت راه خودش را برود و با دستبردن در آن و ایجاد تغییرات کار را از این بدتر نکنیم.»
یکی از اتفاقات در این مدت پس از سیل، آمارهایی از حجم باران و ذخیره آن است که از نظر مرادی گاه ضد و نقیض به نظر میرسد: «باید با آمار دقیق بگوییم که چند میلیمتر باران آمده است. وقتی میبینیم آبی با سرعت به سمت پایین سرازیر میشود و خسارت سنگینی هم زده نمیتوان گفت این آب را میتوانستیم برای کارهای مختلف ذخیره کنیم. گاه پیش میآید که سیل تنها به خاطر قرارگرفتن در شیبی تند و جذبنشدن در خاک یا حتی جانمایی غلط زیرساخت و خانه و ویلا در مسیر سیلاب باعث ایجاد خسارت شده، نه برای اینکه حجم آب بالا بوده است. در واقع باید از این تصویر کلیشهای که اگر سیلی خسارت وارد کرده پس حجم آب بالایی داشته دور شویم و با عدد و رقم و بررسی وضعیت صحبت کنیم.»
این روزها شاهد ویدئوهایی از کانالهای زیرزمینی تخت جمشید بودهایم که چطور معماران دو هزار و ۵۰۰ سال پیش توانستهاند آب را بدون به مخاطره انداختن بنا به بیرون هدایت کنند و این کانالها چگونه هنوز هم کارایی دارند، یا ویدئویی از سازههای آبی شوشتر که سیلاب را دقیق و حسابشده و بدون خسارتی راهی بستر رودخانه میکنند. اکثر کاربران فضای مجازی و حتی برخی کارشناسان این حوزه با اشاره به این ویدئوها مهندسی هزاران ساله ایران را ستودند و با حسرت آنها را با امروز مقایسه کردند. آیا واقعاً در گذشته ما شناخت بهتر و همزیستی مناسبتر به نسبت امروز از اقلیم ایران داشتیم؟ آیا ما با تکنولوژیهای پیشرفته مهندسی آب و پیشرفتهای چشمگیری که در این زمینه وجود دارد هنوز هم از پس مدیریت سیلاب برنمیآییم؟
مرادی از هدایت سیلاب در یزد، کاشان، ورامین و ساوه در گذشته میگوید؛ سیلابهایی که با هدایت درست به سمت دشتها میرفتند تا این آورده آبی در دشت پهن شود. این روش ساده باعث میشده هم آب بهتدریج در خاک و سفرههای زیرزمینی نفوذ کند و هم زمینهای کشاورزی از مواد معدنی عالی که همراه این سیلاب از کوهستانها میآمده باعث بارورکردن زمین و تغذیه گیاهان و محصولات شود: «گذشتگان ما در ارتباط با سازگاری با محیط طبیعی بسیار پیشرفتهتر از ما بودند .ما همین الان شاهد هستیم با یک سیلاب اکثر جادهها تخریب میشود، چون به هیدرولیک رودخانه توجه نمیکنیم و سیلابها از پلها و جادههای ما رد میشوند و به آنها خسارت وارد میکنند و هر ساله این اتفاقات میافتد؛ در حالی که با اندکی تدبیر میتوان این خسارات را کاهش داد.»
محمد کوشافر، استاد دانشگاه، اما در این زمینه نظر متفاوتی دارد و معتقد است در گذشته هم جمعیت کمتر بوده و هم توسعه به معنای امروزی معنا نداشته است. میتوان اینطور گفت که اگر سیلاب بهراحتی وارد دشت میشده به این دلیل بوده که در راه آب زیرساخت و خانهای نبوده است: «پیامی که این ویدئوها برای ما دارد این است که در طول تاریخ مدلهایی که بهواسطه توجه به محیط زیست ساخته شدهاند، پایدار ماندهاند و میتوان این طور گفت که شاید آن بناهایی که این ملاحظات را رعایت نکرده بودند از بین رفتهاند. ما هم اگر میخواهیم پایدار بمانیم باید این خصوصیات را رعایت کنیم.»
میتوان فرض کرد که چه بسیار بناها بوده که در طول تاریخ به علت نادیدهگرفتن همین مسائل از بین رفته و تنها الگوهای معماری هوشمندانه ماندهاند تا نشانهای برای ما باشند.
کوشافر معتقد است الگوی توسعه در کشور ما باید تغییر کند: «ما با اینکه میدانیم مکانی حریم سیلاب است، با این حال در آنجا ساختوساز میکنیم. اگر مدیریت قوی داشته باشیم و این آگاهی را ایجاد کنیم که طبیعت به بناهای ما توجه نمیکند و راه خودش را میرود شاید بتوان از این اتفاقات و خسارات جلوگیری کرد.»
او شرایط اقلیمی و فرسایش خاک را یکی از دلایل روانشدن سیلاب در نقاط مختلف میداند؛ خاکی که توانش را برای پذیرش آب از دست داده است: «متأسفانه مدل مدیریتی ما کوتاهمدت است؛ به این معنی که اگر کمبارشی داشته باشیم همه سیاستها به سمت کمآبی میرود و فراموش میکنیم در همین حالت هم امکان وقوع سیل وجود دارد. ممکن است در این خشکسالیها مسیل رودخانهای هم از بین برود و متأسفانه ما فکر میکنیم وقتی مسیل رودخانهای سالها خشک است پس کار تمام است و میتوانیم در این مناطق دست به ویلاسازی بزنیم یا یک زیرساخت اقتصادی راه بیندازیم، در حالی که همین نگرش کوتاهمدت کار دست ما میدهد.»
از حرفهای او این استنباط را دارم که ما در سیاستهای آبی که معیشت و جان مردم در گرو آن است اهل افراط و تفریط هستیم و نمیتوانیم برنامهریزی همهجانبه و مناسبی چه برای بروز خشکسالی و تبعات آن و چه برای کنترل سیلابها داشته باشیم. کوشافر اراده و تفکر را برای سیاستگذاری مهم میداند و معتقد است باید از دید کوتاهمدت خارج شویم و بتوانیم سیاستی متوازن با شرایط زیست محیطی کشور داشته باشیم.
او تمرکز بیش از اندازه روی مسائل فنی و مهندسی را هم یکی از کارهای خسارتآفرین میداند: «ما باید در کنار مسائل فنی و مهندسی نیاز و خواست جوامع و محیط زیست را هم در نظر بگیریم.»
باید از تکبعدیبودن در سیاستگذاری گریخت و نگاه همهجانبه مبتنی بر ضمیمههای اجتماعی و زیست محیطی قوی در کنار مسائل فنی و مهندسی وجود داشته باشد. او معتقد است باید برای اقلیم متنوع این کشور راه درست را پیدا کرد: «یک وقتی میگفتند آبیاری تحت فشار را گسترش دهید؛ در حالی که سرزمین را ندیدیم و این باعث شد در جاهایی که ما با این روش جلو رفتیم به کمآبی برسیم. یا گفتند آبیاری بارانی انجام بدهید؛ در حالی که در یک منطقه گرم این روش باعث تبخیر آب و ازدسترفتن منابع میشد. متأسفانه در استفاده از روشها اقلیمهای متنوع این کشور را یکسان دیدیم.»
انتهای پیام
ثبت دیدگاه