در ابتدای این گزارش مروری بر روی مهمترین تحولات جهانی در سال ۱۴۰۱ خواهد شد و در ادامه تحولات مهم خاورمیانه که یکی از نقاط کانونی و مهم رقابت میان قدرتهای بزرگ در جهان است، مورد مداقه قرار میگیرد.
رخدادهای سیاسی پرشماری در سال ۱۴۰۱ در پهنه کره خاکی به وقوع پیوست که برگزاری انتخابات در کشورهای مختلف جهان، شکلگیری اعتراضات و اعتصابات به ویژه در قاره اروپا، تردد دیپلماتیک و سفرهای متنوع سیاسی، برگزاری اجلاس و نشستهای گوناگون و غیره تنها نمونهای از این رخدادها بود.
در این نوشتار اما تلاش شدهاست که خبرسازترین و اثرگذارترین رخدادها و نیز تحولات فراگیر مورد بررسی قرار گیرد که ۲ بحران اوکراین و تایوان در کنار بحرانهای سیاسی و اقتصادی در اروپا و همچنین شکست سیاستهای آمریکا در خاورمیانه از آن جملهاند که در ادامه به تفکیک مورد واکاوی قرار خواهند گرفت.
بحران اوکراین و پیامدهای زیانبار آن برای غرب
اگرچه آغاز بحران اوکراین به اسفندماه ۱۴۰۰ برمیگردد اما دامنه و گستره تبعات آن به سال ۱۴۰۱ کشیده شد؛ بحرانی که وارد فاز فرسایشی شده و تا کنون چشمانداز روشنی برای پایان آن به چشم نمیخورد. بنابراین به جرات میتوان بحران اوکراین و پیامدهای زیانبار آن به ویژه برای اروپا را بزرگترین تحول سیاسی سال ۱۴۰۱ به شمار آورد.
این جنگ که بسیاری احتمال میدهند در صورت تداوم و تشدید، پتانسیل لازم برای تبدیل شدن به جنگ جهانی سوم را دارد، جهان را از خود متاثر ساختهاست؛ جنگی که دهها هزار کشته، ۱۴ میلیون نفر آواره و بسیاری از شهرها را ویران و نیز بسیاری از کشورها را درگیر کردهاست.
با شروع جنگ، سیل سلاحهای آمریکایی و اروپایی روانه اوکراین شد و بیش از ۴۰ کشور به شیوههای مختلف در صدد اعمال تحریم علیه مسکو برآمدند. پیش از آغاز بحران اوکراین، ۲ هزار و ۵۰۰ تحریم علیه مسکو اعمال شدهبود اما در فضای پسابحران به نوشته وبسایت «مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی» تنها طی یک سال گذشته ۱۱ هزار تحریم به تحریمهای پیشین علیه مسکو افزودهشد.
به جرات میتوان بحران اوکراین و پیامدهای زیانبار آن به ویژه برای اروپا را بزرگترین تحول سیاسی سال ۱۴۰۱ به شمار آورد
از آن جهت، بسیاری غرب را آتشبیارمعرکه و بانی تنش میدانند که آنها تنها در یکسال اخیر، ۱۲۰ میلیارد دلار به اوکراین کمکهای مالی و نظامی کردند. در این میان آمریکا بزرگترین کمککننده به اوکراین از نظر مالی و تسلیحاتی است و کنگره تنها در سال ۲۰۲۲ (۱۴۰۱) بیش از ۱۱۲ میلیارد دلار (۹۲.۴۷ میلیارد پوند) به این کشور اروپای شرقی اختصاص داد. قبل از وعده بایدن در اوکراین، آمریکا نزدیک به ۸۰ میلیارد دلار به اوکراین کمک کردهبود که حدود ۴۶.۶ میلیارد دلار از تعهدات این کشور کمک نظامی است.
جدا از تحریم، تخریب، کشتار، آوارگی و پناهندگی که از مهمترین تبعات بحران اوکراین در سال گذشته بود، این جنگ خود به بحرانهای زیادی در جهان همچون بحران انرژی، بحران غذا، گرانی و تورم جهانی و غیره دامن زد.
طی یکسال گذشته همزمان با اثر ناچیز تحریم بر روسیه، شاهد فرو رفتن غرب به ویژه اروپا در باتلاق اوکراین بودیم. بنابراین کشورهای اروپایی به دلیل وابستگی شدید در حوزه انرژی به روسیه بیشتر از سایر کشورها از جنگ اوکراین متضرر شدند. در نتیجه تحریمهای گستردهای که اروپا در کنار آمریکا در حوزه نفت و گاز روسیه طی این مدت اعمال کرد نه تنها به توقف ماشین جنگی روسیه منجر نشد بلکه با افزایش قیمت حاملهای انرژی موجب شد که کشورهای اروپایی خود بیشتر از روسیه از این تحریمها صدمه ببینند.
کاهش رشد اقتصادی، تجربه تورم بی سابقه طی ۴۰ سال اخیر، بحران انرژی، افزایش چند برابری قبوض برق و گاز، ورشکستگی دهها هزار شرکت، بروز اعتصابها و تظاهرات گسترده تنها بخشی از نتایج اقتصادی جنگ اوکراین برای اروپا بود
کاهش رشد اقتصادی، تجربه تورم بی سابقه طی ۴۰ سال اخیر، بحران انرژی، افزایش چند برابری قبوض برق و گاز، ورشکستگی دهها هزار شرکت، بروز اعتصابها و تظاهرات گسترده تنها بخشی از نتایج اقتصادی جنگ اوکراین برای اروپا بود.
مشکلات یادشده باعث شد که از پایان تابستان، مجموعهای از اعتصابها در اعتراض به شرایط نابسامان اقتصادی و ناامنی شغلی به راه بیفتد و شهروندان قاره سبز با ادامه افزایش قیمتها، خواستار افزایش دستمزدهای خود شوند. آنها کوچه و خیابانهای شهرهای مختلف اروپا را برای بیان اعتراض به ناکارآمدی دولتها در مهار این وضعیت برگزیدند.
عضو گیری ناتو در خاک اروپا از دیگر تبعات بحران اوکراین بود که بسترساز تشدید منازعات با روسیه خواهد شدهاست. با الحاق فنلاند در روزهای اخیر به پیکره این ائتلاف نظامی، شمار اعضای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی به ۳۱ کشور رسید و اینک سوئد در آستانه پیوستن به ناتو قرار دارد.
سایه بحران سیاسی بر سر اروپا و قدرت یابی احزاب تندرو
بازیگران اثرگذار اروپا همچون انگلیس و فرانسه در سال ۱۴۰۱ فضای سیاسی و انتخاباتی پرالتهابی را تجربه کردند و در دیگر کشورها نیز شاهد عرض اندام و قدرتنمایی احزاب راست افراطی بودیم.
۱. تداوم بحران در کابینه انگلیس
در سال گذشته «لیز تراس» به عنوان سومین نخست وزیر زن انگلیس که پیشتر در مسیر به قدرت رسیدن خود را همچون مارگارت تاچر «بانوی آهنین» حزب محافظهکار تصویر میکرد، تنها ۴۵ روز در این سمت باقی ماند و جای خود را به «ریشی سوناک» داد. او که ۱۵ شهریور (۲۲ سپتامبر) پس از دیدار با الیزابت دوم ملکه درگذشته این کشور، کار خود را بهطور رسمی آغاز کردهبود، ۶ هفته پس از آغاز به کار، ۲۸ مهر (۲۰ اکتبر) اعلام کرد که از مقام خود استعفا میدهد.
به این ترتیب تراس در میان نخستوزیران تاریخ انگلیس کوتاهترین دوره حضور در قدرت را دارد. او چهارمین نخستوزیر بریتانیا است که ظرف ۶ سال اخیر قربانی اختلافات داخلی حزب محافظهکار میشود. از سال ۲۰۱۶ تا به امروز به ترتیب «دیوید کامرون»، «ترزا می»، «بوریس جانسون» و «لیز تراس» در این جایگاه قرار گرفته بودند و هر کدام به خاطر تشنج و بی ثباتی سیاسی از مقام نخست وزیری کناره گیری کردند.
۲. قدرتگیری احزاب راست افراطی؛ از ایتالیا تا آلمان و سوئد
اوایل مهرماه پارسال در انتخابات پارلمانی ایتالیا، راستگراترین جناح این کشور به رهبری «جورجیا ملونی» به پیروزی رسید. بنابراین پیروزی حزب «فراتیلی دیتالیا» (برادران ایتالیا) به رهبری ملونی، نگرانی مهاجران و اقلیتهای دینی و قومی-نژادی را برانگیخت زیرا این حزب پیروزی و رهبری آن مواضع ضد مهاجرتی اتخاذ کرده است و خواستار بسته شدن کامل مرزها به روی مهاجران و پناهندگان است.
بازیگران اثرگذار اروپا همچون انگلیس و فرانسه در سال ۱۴۰۱ فضای سیاسی و انتخاباتی پرالتهابی را تجربه کردند و در دیگر کشورها نیز شاهد عرض اندام و قدرتنمایی احزاب راست افراطی بودیم
ایتالیا تنها کشور اروپایی برای ظهور راست افراطی در اروپا نیست و میتوان آن را امتدادی از حرکت رادیکالی دانست که قاره اروپا در طول سالهای اخیر شاهد آن بوده است.
در سوئد انتخابات اخیر ائتلاف راستگرایان متشکل از اعتدال گرایان، لیبرالها، دموکراتهای مسیحی و دموکراتهای سوئدی موفق شدند که ۱۷۶ کرسی پارلمان را به دست آورد.
آلمان نیز حزب راست افراطی «جایگزین به منظور آلمان» که انتخابات پارلمانی این کشور در سپتامبر گذشته برگزارشد، ۱۰ درصد آرا را به دست آورد.
۳. فرانسه در دام افراطگرایی و آشوب
در فرانسه نیز حزب تجمع ملی به ریاست مارین لوپن در دور دوم انتخابات پارلمانی توانست ۸۹ درصد کرسی را به دست آورد. این از معدود دفعاتی است که راست افراطی این درصد از کرسیها را به دست آورد. در انتخابات ریاست جمهوری این کشورکه اردیبهشت ماه برگزار شد ماکرون به سختی در دور دوم توانست از سد «مارین لوپن» رهبر حزب راست افراطی «اجتماع ملی» بگذرد.
بر اساس نخستین نتایج شمارش آرا ماکرون بیش از ۵۸ و رقیبش، لوپن از حزب راست افراطی اجتماع ملی حدود ۴۲ درصد آرا را به خود اختصاص دادند. دور اول انتخابات که پیشتر برگزار شده بود، با پیشتازی مکرون با ۲۷.۸ و در رتبه دوم مارین لوپن با ۲۳.۲ درصد آرا به پایان رسید و کار به رقابت مستقیم دو نامزد در دور دوم کشید.
مارین لوپن ۵۳ ساله از حزب راست افراطی اجتماع ملی در سال ۲۰۱۷ هم در دور دوم با فاصله زیاد تقریباً ۳۳ به ۶۶ درصد آرا از مکرون شکست خورد.
از نگاه ناظران، عوامل و دلایل گوناگون و متعددی در رشد و محبوبیت احزاب راست افراطی اروپا دخیل اند. «جاسم محمد» مدیر مرکز اروپایی مطالعات ضدتروریسم و ضداطلاعاتی اروپا میگوید که سه علت اصلی در این رشد نقش داشته است.
از نگاه وی، اولین علت مربوط به رویکرد احزاب راست افراطی در اروپا برمیگردد که طرحها و برنامههایشان مبتنی بر انتقاد از دولتهای اروپایی و سیاستهای اقتصادی اجراشده است. علت دوم مربوط به وضعیت وخیم اقتصادی در قاره کهن است که فرصت را برای شعارهای راست افراطی فراهم میکند. علت سوم به این رویکرد برمیگردد که مخالف سیاست پناهندگی و مهاجرت هستند و تعدادی از کشورهای اروپایی این سیاست را دنبال میکنند. بنابراین، این مسئله با برنامههای احزاب راست ضد مهاجرت همخوانی دارد.
بحران تایوان و توطئه نافرجام آمریکا
وقتی از تایوان سخن به میان میآید، بیدرنگ تنش بین آمریکا و چین نیز از نظر میگذرد چرا که آمریکا همواره در دهههای اخیر سیاستی متناقض و توام با تنش در قبال این منطقه جغرافیایی در پیش گرفتهاست.
میانه فروردین ماه ۱۴۰۱، وزارت دفاع آمریکا از تدارک این کشور برای فروش احتمالی مهمات، ارائه خدمات آموزشی و دیگر خدمات مرتبط با سامانه پدافند هوایی پاتریوت به تایوان خبر داد و اعلام کرد که «وزارت خارجه آمریکا با قرارداد فروش به ارزش ۹۵ میلیون دلار در این زمینه موافقت کرد.»
در مقابل، تایوان نیز در برخی رخدادهای بینالمللی به حمایت از آمریکا و غرب روی آورده که در جریان بحران اوکراین شاهد آن هستیم. حدود سه هفته پس از آغاز جنگ اوکراین، تایوان به طور رسمی اعلام کرد که در نظر دارد کمکهای مردمی بیشتری را که برای پناهجویان اوکراینی جمعآوری شدهاست، به کییف اهدا کند و در کنار کشورهای غربی، تحریمهایی را علیه روسیه وضع کرد.
«نانسی پلوسی» رئیس سابق مجلس نمایندگان آمریکا مردادماه ۱۴۰۱ سفر جنجالی و پرحاشیه به تایوان داشت. پلوسی ۸۲ ساله، اولین رئیس مجلس نمایندگان آمریکا است که در ۲۵ سال گذشته به تایوان سفر کرده است.
رئیس مجلس نمایندگان آمریکا علیرغم اعتراضها و هشدارهای مقامات چین شامگاه سهشنبه یازدهم مردادماه وارد جزیره تایوان شد که به گفته مقامات چین، سفر او تحریکآمیز، ناقض سیاست «چین واحد» و مغایر با تعهدات صریح آمریکا در قبال روابط با چین است.
پس از سفر پلوسی به تایوان نیز مقامات چین در نخستین واکنش عملی، تحریمهایی را علیه این جزیره در حوزه صادرات مواد غذایی و واردات برخی از کالاهای چینی صادر کردند و همچنین ارتش این کشور اعلام کرد چند رزمایش همزمان در اطراف مرزهای تایوان آغاز کرده و تا چند روز دیگر ادامه خواهد داشت.
درگیر کردن پکن در یک موضوع تنشزا همچون تایوان، کارآمدترین سازوکار مهار چین است که سفر پلوسی به این جزیره را میتوان در این راستا ارزیابی کرد. سران پکن اما با درک اهداف آمریکا، در دام کاخ سفید و کنگره گرفتار نشدند
هدف از سفر پلوسی و تحریکات آمریکا، آغاز یک جنگی بود که چین به عنوان بزرگترین رقیب غرب به طورمستقیم در آن درگیر شود. چرا که یکی از نگرانیها و دغدغههای غرب به ویژه آمریکا، قدرتیابی روزافزون چین است که از نگاه ناظران در آیندهای نه چندان دور به قدرت برتر جهان تبدیل خواهد شد.
با توجه به قدرتیابی روزافزون چین و در مقابل، افول هژمونی آمریکا، کاخ سفید نسبت به تداوم این روند هراس دارد. در حالی که مولفههای قدرت در چین مثبت و از گامهای رو به جلو حکایت میکند اما تورم در آمریکا رکورد ۴۰ سال اخیر را شکسته و در حوزه سیاست خارجی نیز ناکامی در ائتلافسازی خاورمیانهای، شکست در عراق، فرار از افغانستان، درگیر شدن در بحران فرسایشی اوکراین از افول هژمونی ایالات متحده حکایت دارد.
بنابراین از نگاه مقامات آمریکا، درگیر کردن پکن در یک موضوع تنشزا همچون تایوان، کارآمدترین سازوکار مهار چین است که سفر پلوسی به این جزیره را میتوان در این راستا ارزیابی کرد. سران پکن اما با درک اهداف آمریکا، در دام کاخ سفید و کنگره گرفتار نشدند.
شکست استراتژی خاورمیانه ای بایدن و راهبرد ضدایرانی اسرائیل
در سال ۱۴۰۱ شاهد ۲ تحول عمده در خاورمیانه بودیم که عبارت بودن از نقش تعیینکننده چین در حل وفصل دعواهای منطقه و نیز دوری متحدان دیرینه آمریکا از دولت بایدن.
همزمان با گسترش روابط چین با کشورهای خاورمیانه، متحدان دیرینه آمریکا از قبیل عربستان سعودی از کاخ سفید فاصله گرفتند و عزم خود را برای سیاست خارجی مستقل از غرب جزم کردند. سردی روابط عربستان با آمریکا به وضوح در جریان سفر بایدن به ریاض مشهود بود ورئیس جمهوری آمریکا نتوانست برای حل بحران انرژی ناشی از جنگ اوکراین، آل سعود را با خود همراه کند و بایدن با دستان خالی ریاض را ترک کرد.
پایگاه خبری شبکه «اماسانبیسی» در گزارشی به تصمیم اوپک پلاس مبنی بر کاهش روزانه ۲ میلیون بشکه نفت و نقش عربستان در این سیاست گذاری پرداخت و سفر بایدن به ریاض را به شدت به باد انتقاد گرفت ونوشت: «جو بایدن» رئیسجمهوری ایالات متحده دلایل زیادی برای عصبانیت از تیم امنیت ملی خود دارد زیرا آنان برخلاف باورهایی که داشت، او را به مدت ۱۸ ماه تحت فشار قرار دادند تا در برابر عربستان چنین سیاستی را در پیش بگیرد.
این گزارش اضافه کرد که مشاوران بایدن به وی گفته بودند به جای اینکه برای حفظ منافع آمریکا در مقابل عربستان، ریاض را تحت فشار قرار دهد، بهتر است که روابط خود با «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی را بهبود بخشد اما بنسلمان در پاسخ به این نرمش واشنگتن از پشت به بایدن خنجر زد.
در سال ۱۴۰۱ شاهد ۲ تحول عمده در خاورمیانه بودیم که عبارت بودن از نقش تعیینکننده چین در حل وفصل دعواهای منطقه و نیز دوری متحدان دیرینه آمریکا از دولت بایدن
با تکاپوی دیپلماتیک ایران و عربستان در کنار میانجیگری فعال چین، تهران – ریاض ۱۹ اسفندماه ۱۴۰۱ به توافق برای ازسرگیری روابط دیپلماتیک دست یافتند که ثمره آن دیدار چند روز پیش (۱۷ فروردین ۱۴۰۲) «حسین امیرعبداللهیان» وزیر امور خارجه کشورمان و «فیصل بن فرحان» همتای سعودی در پکن بود. این نخستین دیدار وزرای خارجه ۲ کشور پس از هفت سال قطع روابط دیپلماتیک به شمار میرفت؛ دیداری که خروجی آن بیانیهای نویدبخش بود.
در بخشی از متن بیانیه پایانی دیدار آمدهاست که دو طرف «اقدامات لازم را برای گشایش سفارتخانههای دو کشور در ریاض و تهران و سرکنسولگریهای این دو کشور در جده و مشهد صورت دهند.» همچنین قرار است «هیئتهای فنی» برای بررسی «از سرگیری پروازها» و «تسهیل اعطای روادید برای شهروندان دو کشور» هماهنگیهای لازم را ادامه دهند.
بنابراین ایران و عربستان بعد از ۷ سال قطع روابط دیپلماتیک، رسماً روابط خود را از سرگرفتند؛ رخدادی تحولآفرین در منطقه که افزون بر رفع اختلافات دوجانبه، بستر را برای بازشدن گرههای کور بحرانهای خاورمیانه هموار میکند و بیتردید آمریکا و اسرائیل بزرگترین بازندگان این رنساس هستند.
احتمال «کند شدن سرعت قطار عادیسازی صهیونیستها و حتی توقف آن» با توافق ایران و عربستان دور از ذهن نیست. مخالفت عربستان با ورود یک هیات صهیونیستی به خاک خود، یکی از نشانه های کُند شدن سرعت قطار عادی سازی در ایستگاه ریاض است. بر پایه گزارش اخیر روزنامه عبری زبان «یدیعوت آحارونوت»،، مقامهای سعودی برای یک هیات اسرائیلی که قصد حضور در یک رویداد گردشگری سازمان ملل متحد در عربستان را داشتند، ویزا صادر نکرده است.
«امکان لغو قراداد تسلیحاتی با رژیم صهیونیستی از سوی امارات» نیز حاکی از شکافی دیگر در روابط کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و اسرائیل است؛ کشوری که در برقراری روابط دیپلماتیک با رژیم صهیونیستی در لوای پیمان آبراهام پیشقدم شد اما اینک شبکه ۷ تلویزیون رژیم اعلام کرده که امارات تصمیم دارد در واکنش به اظهارات اسموتریچ وزیر تندرو رژیم صهیونیستی در مورد شهرک حواره و تعرض به مسجد الاقصی، قرارداد تسلیحاتی با این رژیم را فعلا لغو کند.
در مجموع باید گفت که در سال ۱۴۰۱ شاهد چند تحول عمده در ارتباط با خاورمیانه بودیم که عبارتند از: افزایش وزن سیاسی چین بخاطر میانجیگری و حل وفصل اختلافات فرسوده منطقهای، ایجاد شکاف بین آمریکا و متحدان دیرینه همچون عربستان، ازسرگیری روابط ایران و برخی بازیگران حوزه خلیج فارس همچون ریاض، تیرگی روابط میان شورای همکاری خلیج فارس با رژیم صهیونیستی، شکست ائتلافسازی منطقهای اسرائیل و آمریکا علیه ایران و نیز تشدید بحران در فلسطین اشغالی و زلزله در کابینه نتانیاهو.
ثبت دیدگاه