آندریاس کلوت نوشته: در آن صخرهها و دشتهای دوردست ایالات متحده آمریکا چیزهای زیادی را در خطر میبیند و در این میان متحدان آمریکا نیز، از اروپا گرفته تا خاورمیانه و شرق آسیا، به نظاره ایستادهاند.
اگر دنیا تا این حد درگیر درگیریهای روسیه و اوکراین، اسرائیل و غزه، کره شمالی و جنوبی یا چین و تایوان نبود، قطعاً توجهاش به منطقه درگیری دیگری در دریای چین جنوبی نیز جلب میشد. منطقهای که استراتژی ایالات متحده در آنجا میتواند موضع واشنگتن را در آن نقاط داغ دیگر هم روشن کند. نکته این که در تمام آن مناطق درگیری آمریکا با این سوال روبروست که چه زمانی، چرا و چگونه باید مداخله کند و اصلا آیا باید خودش را آماده جنگ کند یا نه.
[از نظر قانون بینالملل] چین کمونیست معارض اصلی در دریای چین جنوبی است. این کشور نیز مانند پنج کشور ساحلی دیگر- برونئی، اندونزی، مالزی، فیلیپین و ویتنام- کنوانسیون حقوق دریاها را امضا کرده است. ششمین کشور این منطقه، تایوان، نیز تنها به این دلیل که عضو سازمان ملل نیست نمیتواند این معاهده را امضا کند. (ایالات متحده البته یکی از امضاکنندگان این معاهده نیست، اگرچه در عمل از آن تبعیت میکند)؛ بنابراین اگر چین به قوانین بینالمللی احترام میگذاشت، در وهله اول هیچ اختلافی در این منطقه وجود نمیداشت.
با این حال در اینجا هم مثل همیشه و همهجا حقوق بینالملل به طرز عجیبی با واقعیت قدرت دولتی و منافع ملی بستگی دارد. و چین هم در این میان مدتهاست که ادعای مالکیت تقریباً کل دریای چین جنوبی را دارد.
در این زمینه پکن [برای اثبات مالکیت خود بر دریای چین جنوبی] به یک نقشه قدیمی از یک منشأ مبهم استناد میکند که متعلق به زمانی است که ناسیونالیستها چین را در کنترل خود داشتند. موضوع مهم این که این ادعا میبایست بعد از حکمی که دادگاه لاهه در سال ۲۰۱۶ صادر کرد، حل و فصل میشد.
اما این اتفاق نیفتاد و چین به ساختن سازههای نظامی بر روی سنگها و صخرههای مورد مناقشه ادامه داد؛ با این هدف که این جزایر را به ناوهای هواپیمابر غیرقابلغرقشدن تبدیل کند- که روزی قرار است کمک کنند تا نیروی دریایی ایالات متحده از آبهای حوزه نفوذ پکن اخراج شود.
این ساختوسازها چین را طبیعتاً در مقابل ویتنام و دیگر کشورهایی قرار داد که آنها نیز مدعی همین جزایر هستند. چین همچنین در مقابل فیلیپین نیز- که قلمروی سابق ایالات متحده در منطقه به شمار میآید که البته در حال حاضر با حاکم سابق خود یک معاهده دفاع متقابل دارد- رفتاری متکبرانه دارد. در ماههای اخیر، گارد ساحلی چین قایقهای فیلیپینی را در منطقه حاکمیت مانیل مورد آزار و اذیت قرار داده، برخی را توقیف کرده، و حتی به بعضی از آنها حمله هم کرده است.
این دو کشور البته هنوز به جنگ نزدیک نشدهاند. اما برخوردها و درگیریهای فیمابین به راحتی میتواند تشدید شود. با این حال در همین حد فعلی هم خشونت چین این سوال را ایجاد میکند که آمریکا تحت چه شرایطی باید برای حمایت از متحد خود وارد میدان شود؟
البته این چیزی که لایل گلدشتاین در اندیشکده «اولویتهای دفاعی» میگوید- که آمریکا نباید بر سر صخرهها، سنگها یا سواحل صخرهای وارد جنگ شود، وسوسهانگیز است. با این حال در جواب این ادعا میتوان صحبتهای جاکوب استوکس کارشناس «مرکز امنیت جدید آمریکا» را ذکر کرد- که میگوید در این منطقه چیزهایی بیشتر از ماهی، مرجان و ماسه در خطر است. از این نظر میتوان گفت که مخاطرات موجود در این منطقه هم شبیه به دیگر درگیریهای این روزهاست و هم با آن درگیریهای دیگر تفاوت دارد.
دریای چین جنوبی، مانند دریای سرخ، یکی از شلوغترین آبراههای جهان است که سالانه بیش از ۳ تریلیون دلار کالا از آن عبور میکند. اجازه دادن به چین برای تقویت مواضع خود در این دریا، تا جایی که در صورت وقوع جنگ بتواند تجارت دریایی را به کشورهای خاصی مسدود کند، استراتژی هوشمندانه و قدرتمندی به نظر نمیرسد.
با این حال مهمترین موضوع این است که چین با تسخیر صخرهها و ساخت پایگاه روی آنها در واقع دارد قوانین بینالمللی یا به قول آمریکا «نظم مبتنی بر قوانین» را تحقیر کرده و زیر پا میگذارد. از این نظر دریای چین جنوبی را میتوان شبیه اوکراین دانست. به هر حال ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه نیز با داستانی جعلی مانند آن نقشه قدیمی چین به اوکراین حمله کرد؛ با روایتی مبتنی بر اینکه اوکراینیها در اصل روس و بنابراین متعلق به کرملین هستند. روسیه با این ادعا حاکمیت و تمامیت یکی از کشورهای عضو سازمان ملل را زیر پا گذاشت و اگر پوتین متوقف نشود، بعید نیست این کار را در مولداوی و جاهای دیگر نیز انجام دهد. به همین ترتیب میتوان گفت که پکن هم بعد از تصرف جزایر ویتنامی یا فیلیپینی، چیزهای بیشتری را تصاحب خواهد کرد. در مواجهه با چنین شرایطی منشور سازمان ملل و قوانین بینالملل به ناگاه چنان بیربط میشوند که آدم یاد زمانی میافتد که جامعه ملل نتوانست موسولینی و هیتلر را متوقف کند!
البته شاید جزایری که چین تصرف میکند جزایر مهمی نباشند؛ اما اتحاد دفاعی بین ایالات متحده و فیلیپین موضوعی است که باید در این زمینه در نظر گرفته شود. به هر حال این روزها متحدان آمریکا پاسخ واشنگتن را به رفتارهای چین در قبال فیلیپین نظاره میکنند. به عنوان مثال پاسخ واشنگتن به کره جنوبی نشان خواهد داد که آیا همچنان میتواند زیر چتر هستهای ایالات متحده علیه کره شمالی احساس امنیت کند؟ این موضوعی است که ژاپن نیز با توجه به این که در تیررس پیونگیانگ و پکن قرار دارد؛ و البته اعضای ناتو از قبیل استونی نیز که در تیررس پوتین هستند؛ با دقت دنبال خواهند کرد. اگر ایالات متحده از تعهدات خود برای دفاع از فیلیپین سرپیچی کند، به این معنا خواهد بود که تمام اتحادهای دیگر نیز ارزش خود را از دست خواهند داد و این باعث آغاز رقابتهای تسلیحات هستهای و متعارف جدیدی خواهد شد.
منبع: شفقنا به نقل از بلومبرگ
ثبت دیدگاه