دریغ از چشمی و گوشی
12 مهر 1401 - 12:34
شناسه : 38836
0

آیا اصولاً یک اعتراض مدنی را باید تا بدان‌پایه رادیکالیزه کرد که معترض واقعی از آشوبگر هدفمند قابل تمیز نباشد؟

پ
پ

به گزارش ایسنا، در بخشی از یک یادداشت در روزنامه اطلاعات نوشته دکتر محمدعلی فیاض‌بخش آمده است: «امثال ما نه کارشناس امور انتظامی‌اند و نه امنیتی اما شهروند کف جامعه که هستیم. به عنوان یک شهروند حق داریم که در نحوه‌ برخورد با اوضاع این روزها نظرمان را بگوییم. گیرم به چیزی نگیرند.

در تجمعات این روزها تقریباً خبری از هم‌نسلی‌های ما نیست به هزار و دو دلیل! هزارمی‌اش آنکه سنمان مقتضی این تحرکات نیست و هزار و یکمی‌اش تجربه‌های زیسته. یک دلیلِ هزار و دومی هم دارد و آن، غبارهای بسیار غلیظی‌ است که این بار در حاشیه‌ دودهای داخلی، از خارج از مرزها برخاسته و ما هیچگاه به صداهای آن سوی مرز نمی‌توانیم اعتماد کنیم.

… و اما هیچکدام از دلایل فوق، توجیه‌گر اعتمادبه‌نفس‌های کاذبی نیست که از سوی کرسی‌نشینان در تقنین و اجرا و میدانداران انتظامات، همچنان در را بر پاشنه‌های سابق می‌چرخانند و نمی‌دانیم دیگر چه باید بشود تا کمی در کلیشه‌های همیشگیِ اظهارات و تحلیل‌های خود تجدید نظری کنند؟ در میان کارشناسان زبده‌ انتظامی و امنیتی تردید ندارم که متخصصان روانشناسی هم حضور دارند … و اما در شگفتم که آیا این روانشناسانِ اجتماعی از یک اصل بدیهی به نام «همدلی» در درس‌های خوانده‌شان چیزی به خاطر ندارند!

آیا خانواده‌ آن مرحومه، همدلی آرامش‌بخشی را چشید؟ آیا جوانان و دانشجویان و طیف وسیع دیگری از اصناف شهروندان، ریشه‌ اعتراضاتشان بازشنوایی شد؟ آیا اغتشاشگران آشوب‌ساز و تخریب‌گر در پس چهاردهه تجربه‌ کنترل و مقابله با آنها، این بار این‌ قدر پرتعدادند که باید اینترنت و کسب و کار مردم و این‌ میزان نیرو را هزینه‌ آنها کرد؟ و آیا اصولاً یک اعتراض مدنی را باید تا بدان‌پایه رادیکالیزه کرد که معترض واقعی از آشوبگر هدفمند قابل تمیز نباشد؟

آیا نمایندگان مجلس در چنین موقعیتی باید همچنان در اوهام خود غوطه خورند و شعارهای ژورنالیستی سر دهند؟ – اگر دست کم به میان موکلان خود نمی‌روند و با آنان همدلی و بازشنوایی نمی‌کنند. – یک سؤال بیش از هر زمان دیگری جانگزا شده‌ است از بس بی‌پاسخ مانده: صدای دلسوزان به قوام و یکپارچگی و آینده‌ پایدار این کشور چه زمانی باید شنیده شود؟»

در بخش دیگری از این یادداشت آمده است: «چندی پیش شکواییه‌ای تنظیم شد از سوی جمعی که خود را طلاب حوزه‌ قم می‌خواندند، مبنی بر شکایت از چند خانم هنرپیشه بدین مضمون که فرم پوشش آنها، اینها را به تحریک و تحرّک انداخته. هرچند آن شکایت به دلیل محتوای سبُکش از سوی قوه‌ قضا به چیزی انگاشته نشد، اما آیا من هم امروز حق دارم که به دستگاه قضا شکایت برم علیه کسانی که در طول زمان با گفتار و کردارشان زمینه‌هایی را فراهم‌ کردند که امروز اعضای چادری خانواده‌ من در جامعه به خوف و هراس افتاده‌اند؟ – همان اعضایی که از پیش از سال پنجاه‌وهفت چادر به سر داشته‌اند -.

این قلم در تاریخ نهم تیرماه امسال، به بهانه‌ فراخوان نوجوانان در پارکی در شیراز – که آن هم با قهر و اشتلم مدیریت شد – دردمندانه و آینده‌نگرانه نکاتی را برشمرد و از آینده‌ای قابل اجتناب تحذیر داد. آیا بگویم دریغ از چشمی و گوشی؟!»

انتهای پیام

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.