معماری امنیتی جدید چین برای خاورمیانه
30 بهمن 1401 - 9:04
شناسه : 46358
2
جوانان خاورمیانه با خودرو‌های جیلی رانندگی می‌کنند، از گوشی‌های تلفن همراه هواوی برای انتشار ویدئو در اپلیکیشن تیک تاک استفاده می‌کنند، لباس‌های شان را از برند چینی "شِین" می‌خرند و خانه‌های شان را با وسایل خریداری شده از فروشگاه چینی "علی اکسپرس" پر می‌کنند و بازی‌های فوتبال را در استادیوم ساخته شده توسط چین که برق آن نیز از طریق پنل‌های خورشیدی چینی تامین می‌شود تماشا می‌کنند.
منبع : فرارو به نقل از اندیشکده شورای آتلانتیک
پ
پ

دو باور رایج در مورد ماهیت تعامل چین در خاورمیانه و شمال آفریقا وجود دارد  که باید در پرتو تحولات قابل توجه جاری مورد بازنگری قرار گیرد.نخست آن که علیرغم این که به طور گسترده‌ای تصور می‌شود که منافع پکن در منطقه به امنیت انرژی و روابط اقتصادی محدود شده این گزارش نشان می‌دهد که چگونه همکاری با چین در سالیان اخیر در سراسر جهان گسترش یافته است. در واقع، چین روابط استراتژیک خود را تقویت کرده و همکاری‌های خود را با سرمایه گذاری هنگفت در پروژه‌های محلی ابتکارعمل کمربند و جاده (BRI) و هم چنین زیرساخت‌ها و فناوری‌های آینده گسترش داده و با انجام این کار به دنبال ادغام بیشتر استراتژی توسعه هر کشور با استراتژی خود است.

دوم آن که گزارش پیش رو این فرض را بررسی می‌کند که هیچ جایگزینی برای تسلط امنیتی و دیپلماتیک ایالات متحده در منطقه وجود ندارد. این گزارش توصیح خواهد داد که چگونه چین در حال حاضر جایگزین‌های امنیتی محدودی را ارائه می‌دهد که به طور مستقیم و غیرمستقیم سلطه ایالات متحده را تضعیف خواهد کرد حتی بدون آن که آن را جابجا نماید. علاوه بر این، این گزارش نشان خواهد داد که چگونه حضور رو به گسترش چین به عزم راسخ‌تر برای مشارکت بیش‌تر در امنیت و سیاست منطقه‌ای به ویژه از طریق ابتکار امنیت جهانی “شی جین پینگ” و معماری امنیتی جدید برای خاورمیانه منجر شده است.

اگرچه چین در حال حاضر فاقد ظرفیت و اراده برای جایگزینی شبکه‌های بازدارندگی و اتحاد یکپارچه دیرینه ایالات متحده است ابتکار عمل‌های جدید آن کشور را نباید نادیده گرفت چرا که قدرت واقعی به طور پیوسته به قدرت اراده برای تضعیف هژمونی ایالات متحده می‌رسد و چالش‌هایی را برای رویکرد خاورمیانه‌ای ایالات متحده و متحدان و شرکای منطقه‌ای آن ایجاد می‌کند.

گسترش منافع چین در خاورمیانه

اختلال در جریان جهانی انرژی که پس از حمله روسیه به اوکراین رخ داد بر اهمیت استراتژیک انرژی سنتی افزوده است. در این میان جهان عرب اهمیت خاصی برای چین دارد چرا که واردات انرژی از کشور‌های عربی توسط چین از سال ۱۹۹۳ میلادی افزایش یافته است. چین هم چنان بزرگ‌ترین مصرف کننده سوخت‌های فسیلی در جهان است و بیش از ۷۰ درصد نفت و ۴۰ درصد گاز طبیعی مورد نیاز خود را وارد می‌کند. درست پیش از سفر ماه دسامبر سال ۲۰۲۲ میلادی “شی جین پینگ” رئیس جمهور چین به عربستان سعودی پکن یک قرارداد ۲۷ ساله به ارزش ۶۰ میلیارد دلار برای تامین سالانه چهار میلیون تن گاز طبیعی مایع با چین را به امضا رساند. با این وجود، در یک دهه گذشته منافع چین در خاورمیانه بسیار فراتر از امنیت انرژی رشد کرده است.

چین از سال ۲۰۲۰ میلادی بزرگترین شریک تجاری جهان عرب بوده و در سال ۲۰۲۱ بیش از ۳۳۰ میلیارد دلار تجارت دو طرفه با کشور‌های عربی داشته است. اگرچه روند صعودی این تجارت به شدت کاهش یافته و جریان سرمایه گذاری مستقیم خارجی چین از سال ۲۰۰۹ میلادی تاکنون در حدود ۵.۵ میلیارد دلار باقی مانده است.

توافق نامه بیست و پنج ساله‌ای که چین و ایران در مارس ۲۰۲۱ میلادی به عنوان بخشی از مشارکت راهبردی جامع امضا کردند جنجال زیادی را در غرب به راه انداخت. با این وجود، طی سالیان متمادی چین قرارداد‌های مشارکت‌های استراتژیک مشابهی را با دوازده کشور عربی خاورمیانه و شمال آفریقا امضا کرده و روابط صمیمانه بی نظیری با تمام بازیگران منطقه از جمله با دشمنان تهران دارد.

چین همواره مراقب بوده تا توازن مثبت در تعامل با کشور‌های منطقه یعنی “عدم انتخاب یک طرف در مقابل طرف دیگر” و یا عدم “دشمن تراشی” را رعایت نماید. هم چنین، چین به عدم “مداخله” در امور داخلی بازیگران منطقه‌ای توجه داشته است. با این وجود، چین از خود تمایل فزاینده‌ای برای مشارکت در میانجی گری امنیتی در عراق، لیبی، سودان، یمن و درگیری اسرائیل و فلسطین نشان داده است.

مهم‌تر از همه آن که چین در مذاکره بر سر توافق هسته‌ای ایران و مذاکرات آزمایشی برای احیای آن شرکت کرد. هم چنین، چین بار‌ها علیه ابتکار عمل‌های غرب در مورد حکومت اسد در سوریه اقداماتی را انجام داده است.

سوریه در سال ۲۰۲۲ میلادی به نوزده کشور عرب دیگر عضو پروژه ابتکارعمل کمربند و جاده پیوست. در سال ۲۰۲۱ میلادی عراق نیز با امضای قراردادی ۱۰.۵ میلیارد دلاری با چین به آن کشور نزدیک شد. بیش از دویست پروژه در حوزه‌های زیرساختی و انرژی در مقیاس بزرگ در منطقه از زمان اعلام ابتکار عمل تریلیون دلاری رئیس جمهوری چین در سال ۲۰۱۳ میلادی در منطقه تکمیل شده اند.

چین ساخت بنادر، راه آهن، بزرگراه ها، نیروگاه ها، خطوط لوله و اماکن دیدنی و حتی شهر‌ها در منطقه خاورمیانه را برعهده گرفته و یا از آن حمایت مالی به عمل آورده است. در دهه گذشته چین زمینه را برای ایجاد زیر ساخت‌ها و فناوری‌های آینده فراهم کرده و شبکه‌ای از به اصطلاح “جاده‌های ابریشم”را تشکیل داده که حوزه‌های دیجیتال و داده با شبکه‌های شهر هوشمند، کابل‌های فیبر نوری زیردریایی، شبکه‌های ارتباطات اینترنت نسل چهارم و پنجم، هوش مصنوعی (AI)، محاسبات ابری و کوانتومی، بخش بهداشت با مراکز تولید و توزیع واکسن، فضای بیرون جو از طریق پرتاب ماهواره‌های مشترک، اکتشافات در سیاره ماه، همکاری در سیستم ماهواره‌ای ناوبری BeiDou و بهره برداری از انرژی‌های سبز نوین به منظور کاهش وابستگی منطقه به سوخت‌های فسیلی را در بر می‌گیرد.

حفاظت از منافع چین

بنابراین، منافع چین در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا و هم چنین تمایل آن کشور به حفاظت از آن به طرز چشمگیری افزایش یافته است. آشکارترین مورد سی و پنج هزار شهروند چینی هستند که در جریان موج بلند بهار عربی در لیبی گرفتار شده و در معرض خطر قرار گرفتند.

علیرغم آن که مقام‌های چینی گزارش‌ها مبنی بر برنامه ریزی ارتش آزادیبخش خلق چین در خلیج فارس و عمان برای ایجاد پایگاه‌های نظامی را تکذیب کرده اند پنتاگون اشاره کرده که عمان، بحرین، عربستان سعودی ایران و یمن در زمره کشور‌هایی هستند که چین به دنبال توسعه همکاری‌های نظامی خود با آنان است و در رده متوسط از نظر احتمال ایجاد پایگاه‌های نظامی برای چین قرار دارند.

اگرچه ارقام به وضوح نشان می‌دهند که کشور‌های منطقه تسلیحات ساخت غرب را ترجیح می‌دهند صادرات تسلیحات چین به آن کشور‌ها نیز افزایش یافته است. بر اساس گزارش موسسه تحقیقات صلح بین‌المللی استکهلم (SIPRI) ایالات متحده بیش از نیمی از کل واردات تسلیحات خاورمیانه را در فاصله سال‌های ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱ میلادی به خود اختصاص داده در حالی که این رقم درباره واردات تسلیحات خاورمیانه از فرانسه ۱۲ درصد و از روسیه ۱۱ درصد بوده است.

برعکس، صادرات چین به خاورمیانه مشابه صادرات جهانی آن کشور تک رقمی است. این کشور با ۴.۶ درصد از کل صادرات تسلیحات در رتبه چهارم قرار دارد و نیمی از آن صادرات به کشور همسایه پاکستان می‌رود.

با این وجود، افزایش تنش‌ها با غرب و ایالات متحده کشور‌ها را تشویق کرده تا اتکای امنیتی خود به امریکا را کاهش داده و منابع تامین خود را تنوع بخشند. این نیاز پس از توقف صادرات پهپاد و جنگنده‌های امریکایی در سالیان اخیر شدت گرفت. این اقدام امریکا تلاش کشور‌های اروپایی، روسیه، چین و اسرائیل را برای فروش تسلیحات شدت بخشید. این وضعیت نشان می‌دهد که چرا علیرغم کاهش صادرات دفاعی چین به دلیل کووید – ۱۹ صادرات چین به عربستان سعودی و امارات متحده عربی در پنج سال گذشته به ترتیب ۲۹۰ درصد و ۷۷ درصد افزایش یافته است.

چین در سالیان اخیر علاوه بر ارتقای توانایی‌های موشکی خود کشوری پیشرو در توسعه پهپادی محسوب می‌شود و به تدریج در حال ورود به بازار پهپادهیا با موتور‌های تولید داخل کشور است. کارخانه‌های ساخت کشتی‌های نظامی و تجاری چین تنها به لطف بیش از ۱۳۰ میلیارد دلار یارانه دولتی تنها در دهه گذشته اکنون کل زنجیره تامین دریایی شامل کشتی ها، تانکر‌ها و جرثقیل‌ها را کنترل می‌کنند. پهپاد‌های چینی هم چنین به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیرو‌های نیابتی ایران در یمن، عراق، سوریه و لبنان راه پیدا کرده اند.

دشمنان تهران نیز از پهپاد‌های چینی سود بردند. در ماه مارس گذشته، تولید کنندگان سعودی و چینی توافق نامه‌ای را امضا کردند تا اولین کارخانه تولید پهپاد چینی در عربستان سعودی افتتاح شود. در سال ۲۰۲۱ میلادی چین به شدت به عربستان سعودی در توسعه داخلی موشک‌های بالستیک کمک کرده بود. چین یک دهه پیش از آن به ایران در اجرای پروژه‌ای مشابه برای ساخت موشک‌های ضد ناو کمک کرده بود. چین هم چنین به ارتش‌های امارات، مصر، عراق، اردن، ترکیه، مراکش و الجزایر هواپیما، پهپاد و موشک فروخته است.

علاوه بر آن، چین و کشور‌های خاورمیانه در زمینه‌های دیگری از جمله مبارزه با کووید -۱۹، تغییرات آب و هوایی، آموزش دو جانبه مبارزه با تروریسم و همکاری در زمینه امنیت سایبری و دیجیتال با یکدیگر همکاری دارند. به عبارت دیگر، چین در طول چند سال نشان داده که دیگر یک “قدرت جزئی” نیست بلکه یک بازیگر کلیدی واقعی در خاورمیانه است که مایل به مشارکت در همه جبهه‌ها برای پیگیری منافع خود می‌باشد.

کارشناسان در چین و خاورمیانه اکنون استدلال می‌کنند که میزان مشارکت در برخی از این جبهه‌ها ناکافی است و از پکن می‌خواهند تا قدرت ملی فراگیر تازه یافته اش را با حضور سیاسی و امنیتی بیش‌تر تطبیق دهد.

اولویت‌های چین تغییر کرده اند. شی معتقد است که جهان در حال “تغییرات بزرگی است که در طول یک قرن دیده نشده است”. او معتقد است با شرق رو به رشد و غرب رو به زوال است و باور دارد که “زمان و شتاب در کنار ما (چین) است”. هدف نهایی شی تغییر نظم و حکمرانی جهانی فعلی می‌باشد. او برای یک دوره تازه می‌اندیشد.

با این وجود، پس از بررسی دقیق‌تر استراتژی خاورمیانه‌ای چین هنوز در مورد رسیدگی به نیاز‌های امنیتی واقعی توسعه نیافته است. این موضوع در هیچ کجا به اندازه دو موضوع مهم خاورمیانه یعنی روند صلح اسرائیل و فلسطین و امنیت خلیج فارس مشهود نیست.

راه حل چین برای مناقشه اسرائیل و فلسطین

به نظر می‌رسد موضوع هسته‌ای ایران برای چین در مقایسه با حل مناقشه اسرائیل و فلسطین بیش‌تر در اولویت قرار دارد. در همین حال، به نظر می‌رسد چین در حال و هوای کنفرانس ضد صهیونیستی باندونگ باقی مانده که این امر را می‌توان از حمایت آن کشور از تشکیلات خودگردان فلسطین و آرای بی امان داده شده توسط پکن علیه اسرائیل در مجامع بی المللی و خودداری از موضع گیری علیه اقدامات ایران و فلسطینیان مشاهده کرد.

نکته دوم آن که استراتژی پکن در مورد مسئله فلسطین بیش‌تر مبتنی بر لفاظی‌های توخالی و دیپلماسی است و صرفا درباره راه حل دو دولت می‌گوید و راه حلی ارائه نمی‌دهد. یکی دیگر از عناصر “راه حل‌های چینی” انتصاب فرستادگان ویژه پکن در ده‌ها نقطه حساس در سراسر جهان است. چین از زمان انتفاضه دوم فلسطین در سال ۲۰۰۲ میلادی چنین نمایندگانی را منصوب کرده که اکثر آنان دیپلمات‌های کهنه کار نزدیک به سن بازنشستگی هستند. آنان دستاورد‌های محدود و نامحسوسی داشته اند.

از سوی دیگر، پکن با اشاره به در نظر گرفتن منافع “جهان اسلام” انتظار حمایت متقابل از خود به ویژه در زمینه نقض حقوق بشر علیه اقلیت‌ها در شین جیانگ را از کشور‌های مسلمان دارد. با این وجود، در خاورمیانه اعمال و اقدامات صدای بلندتری در مقایسه با واژگان دارند. بر اساس نظرسنجی‌ای صورت گرفته تنها یک سوم از جمعیت فلسطین به چین نگاه مثبتی دارند که کمترین میزان در میان ۹ کشور ذکر شده در نظرسنجی بوده است (حمایت از ایالات متحده کم‌تر بوده است). این احساس احتمالا به دلیل تعامل مالی ناچیز چین با فلسطین و روابط اقتصادی تنگانگ چین با اسرائیل است.

راه حل چین برای وضعیت امنیتی در خلیج فارس

همانند منازعه اسرائیل و فلسطین “مفهوم امنیتی جدید” چین هیچ جایگزین مناسبی برای بازدارندگی یکپارچه ایالات متحده در خلیج فارس ارائه نمی‌دهد. چین تنها پیشنهاد میزبانی گفتگوی چند جانبه بین ایران و کشور‌های خلیج فارس را مطرح کرده است. در واقع، این طرح حاوی نکات تازه‌ای نیست. “شی جین پینگ” در سخنرانی سال ۲۰۱۸ میلادی در هشتمین مجمع همکاری چین و کشور‌های عربی (CASCF) ابتدا به طور علنی چارچوب امنیتی ایالات متحده با طرفین عرب را به چالش کشید. او ایده خود مبنی بر “امنیتی مشترک، جامع، همکاری و پایدار” را مطرح کرد. یک سال پس از آن “وانگ یی” با پیشنهاد یک مجمع منطقه‌ای برای گفتگو (بر اساس پیشنهاد روسیه) در هفتاد و چهارمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد آن را ملموس‌تر ساخت. چین معماری ایالات متحده را با دیدگاه خود در مورد “امنیت مشترک” مقایسه می‌کند.

وانگ یی در فروم CIIS توضیح داد که “کشور‌های خاورمیانه به هم متصل هستند و مسائل اصلی منطقه به طور جدایی ناپذیری به هم مرتبط هستند. از این رو باید به صورت روشمند و از منظری وسیع با مسائل منطقه مواجه شد. هیچ ملتی نباید صرفا امنیت خود را در اولویت قرار دهد” (یعنی بدون در نظر گرفتن امنیت همسایگان خود).

تصادفی نیست که این همان زبانی است که کرملین از آن استفاده می‌کند و رسانه‌های حزب کمونیست و دولت چین آن را طوطی وار تکرار می‌کنند تا تهاجم غیرقانونی روسیه به یک کشور مستقل را به عنوان اقدامی برای دفاع از خود در برابر گسترش ناتو توجیه کنند.

حمایت چین از “شریک نامحدود” خود یعنی روسیه در مورد حمله علیه اوکراین بی شباهت به سکوت آن کشور در قبال اقدامات هسته‌ای و منطقه‌ای ایران نیست. چین به ایران در دور زدن تحریم‌ها کمک کرده است. همانطور که “باربارا لیف” دیپلمات ارشد ایالات متحده در خاورمیانه گفته بود پکن چه در تعامل با ایران یا سوریه و چه در عدم توقف جریان تسلیحات پیشرفته به طور فعال علیه امنیت منطقه عمل کرده است. شهادت او در کمیته فرعی روابط خارجی سنای ایالات متحده در ماه آگوست مبنی بر آن بود که چین به طور قابل توجهی در صحنه نبرد علیه داعش غائب بوده و تلاش‌های ناچیزی در مورد یمن و سوریه داشته است.

پکن حتی در دفاع از منافع خود شکست خورده همان طور که حملات گروه‌های نیابتی در یمن، عراق، عربستان سعودی و امارات و هم چنین خطوط کشتیرانی خلیج فارس نشان داده شده است. برای مثال، حمله سال ۲۰۰۹ میلادی علیه تاسیسات آرامکو در عربستان سعودی چین را مجبور ساخت که روزانه ۹۷ میلیون دلار اضافی بپردازد، زیرا قیمت نفت خام برنت به بالاترین سطح خود در تاریخ رسیده بود.

ساختن دنیای پسا غربی

معماری تبلیغ شده چین جزئی از تلاش چینی بزرگ‌تر برای ایجاد دنیای چند قطبی پسا غربی و تنظیم برنامه‌های جهانی است که بازتاب دهنده منافع و ارزش‌های آن است. چین با ارائه چهره غیر استعماری از خود و رویکرد دیپلماتیک عاری از ملاحظات حقوق بشری به شکلی ماهرانه از خصومت واقعی منطقه با غرب سوء استفاده می‌کند و زیرکانه در میان شکاف شمال و جنوب بازی می‌کند. معماری امنیتی نوین مورد علاقه چین در حالت ایده آل آن معماری‌ای است که عاری از حضور و نفوذ ایالات متحده باشد.

پیامد‌ها برای ایالات متحده و متحدان اش

ایالات متحده نمی‌تواند انتظار داشته باشد که متحدان منطقه‌ای اش به طور کامل راه حل‌های چینی را رد کنند همان طور که چین نمی‌تواند روی آنان حساب کند که ساختار امنیتی و شبکه اتحاد ایالات متحده را کنار بگذارند.

اگرچه نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند که مدل چینی جذابیت کمتری در مقایسه با مدل‌های غربی حاکمیت غربی دارد، اما داستان موفقیت مدل چین جذاب است. در واقع، اکثر کشور‌های خاورمیانه از جمله عربستان سعودی نگاه مثبت تری به چین نسبت به ایالات متحده داشته اند.

چین علاوه بر ایجاد دیدگاه‌های مطلوب از طریق ارائه فرصت‌های اقتصادی و کمک‌های مالی و بشردوستانه (هرچند محدود) تبادل گسترده بین فرهنگی و میان مردم را ترویج کرده است. آن کشور سرمایه گذاری زیادی در ایجاد روابط از طریق برنامه‌های جوانان، تعامل با رهبران مذهبی، گفتگو‌های سیاسی – احزاب، به اشتراک گذاری اخبار، آموزش مشترک، فرهنگ، بهداشت عمومی، برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی و سایر موارد انجام داده است.

برند‌های غربی، ورزش، موسیقی و فرهنگ هم چنان در سرتاسر منطقه محبوب هستند. با این وجود، قدرت نرم چین به آرامی، اما مطمئنا در حال رشد و گسترش است. جوانان خاورمیانه یکی از جوان‌ترین اقشار جمعیت در جهان را تشکیل می‌دهند و سریع‌ترین نرخ رشد را دارند.

آنان با خودرو‌های جیلی رانندگی می‌کنند، از گوشی‌های تلفن همراه هواوی برای انتشار ویدئو در اپلیکیشن تیک تاک استفاده می‌کنند، لباس‌های شان را از برند چینی “شِین” را می‌خرند و خانه‌های شان را با وسایل خریداری شده از فروشگاه چینی “علی اکسپرس” پر می‌کنند و بازی‌های فوتبال را در استادیوم ساخته شده توسط چین که برق آن نیز از طریق پنل‌های خورشیدی چینی تامین می‌شود تماشا می‌کنند.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.