منطقه خاورمیانه در هفتههای اخیر شاهد دو حادثه مهم بود: برکناری نتانیاهو از قدرت در اسرائیل و روی کار آمدن بنت بعنوان نخست وزیر و پیروزی ابراهیم رئیسی اصولگرا در انتخابات ریاست جمهوری در ایران، آن هم در زمانی حساس که مذاکرات غیر مستقیمی بین ایران و ایالات متحده در جریان است.
باید گفت که حتی در مورد موضوعاتی که آمریکا و چین با یکدیگر اختلاف دارند، مانند مورد ایران، باز هم زمینه همکاری وجود دارد. در حالی که چینیها ایالات متحده را به عنوان یک نیروی مداخله گر در منطقه مقصر میدانند، واشنگتن معتقد است که تهران مخل آرامش خاورمیانه است. با وجود این، پکن و واشنگتن در مورد لزوم بازگشت به توافق هستهای به عنوان راهی برای کاهش بی ثباتی در منطقه توافق دارند. البته دیدگاه آنها در مورد چگونگی دستیابی به این هدف متفاوت است.
دولت بایدن از وجود یک نقشه آمریکایی برای خروج از خلیج فارس، یا سوریه و عراق، خبر نداده است. مکنزی پیش از این اعلام کرده بود که ایالات متحده از تعداد نیروهای خود در عراق کم نمی کند، بلکه بر این تعداد می افزاید.
از جمله اولویتهای مهم رئیس جمهور بایدن مهار همهگیری کووید-19، نظارت بر توزیع ایمن و موثر واکسن و بهبود سریع اوضاع اقتصادی کشور است. جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا بارها گفته است که سیاست خارجی یک کشور ادامه سیاست داخلی است، لذا ارتقا قدرت داخلی برای داشتن یک سیاست خارجی موفق لازم است.
در صورت پیروزی افراطگرایان در سوریه، رژیمهای سکولار همه کشورهای این منطقه همسایه روسیه در معرض تهدید قرار میگرفتند چرا که براساس گزارش ها تعداد قابل توجهی از نیروهای تازه نفس افراطی از آسیای مرکزی در گروههای رادیکال در سوریه و عراق حضور داشتند.
ولی نصر، مشاور سابق در وزارت خارجه آمریکا، در مقالهای که در فارین پالیسی منتشر شد و همچنین در گفتگو با رسانههای ترکیه، تصریح کرد: «زمان اعراب به سر آمده و رقابت موجود بین قدرتهای غیر عربی یعنی ایران، ترکیه و اسرائیل است که آینده منطقه را میسازد».
خصوصیت اصلی چین جستجوی اشتراکات و مدیریت درگیریها به جای حل کامل آن است. آقایان «سون» و «وو» دو پژوهشگر در این رابطه اظهار داشتند که پکن در تلاش است زمینه را برای حضور بیشتر خود جهت تلاش برای ایجاد ثبات در منطقه خاورمیانه فراهم کند، منطقهای که با وضعیتی ناپایدار همواره با خطر غیر قابل کنترل شدن اوضاع رو به رو است.
در سال ۲۰۱۲، وانگ جیسی، برجستهترین مفسر سیاست خارجی چین، مفهومی را تحت عنوان " حرکت به سمت غرب" پیشنهاد داد و در این باره نوشت: همزمان با ایجاد توازن میان چین و آمریکا در آسیا، روابط بین دو کشور به طور فزایندهای مناقشه برانگیز شده و اکنون به پایینترین حد خود است. وانگ پیش بینی کرد، در حالی که رقابت با آمریکا در آسیا شرقی داغ میشود، آسیای مرکزی و خاورمیانه برای تعامل با چین از خود علاقه نشان خواهند داد. این تحلیلگر استدلال کرد که خروج اجتناب ناپذیر آمریکا از خاورمیانه یک "برد-برد" بالقوه برای دو طرف است، چرا که خود آمریکا هم از کمک چین در ایجاد ثبات در افغانستان و پاکستان ناامید شده است.
یک نمونه خوب از رهبری آمریکا که بایدن باید دوباره برقرار کند، پیشنهاد اقدامات دیپلماتیک به رهبری سازمان ملل، آمریکا، اتحادیه اروپا، روسیه ، چین و سازمانها و قدرتهای منطقهای برای کاهش تنشها است. در حالت ایده آل یک معماری سیاسی و امنیتی برای منطقه، بدون پیش شرط که در آن تمام نارضایتیها و فعالیتهای خصمانه در خاورمیانه گنجانده شود میتواند دوای درد مشکلات فعلی باشد.
دولت بایدن با توجه به اینکه باور دارد تحولات منطقه خاورمیانه برای امنیت آمریکا و ثبات منطقهای ضروری است، روی به اتخاذ استراتژی متفاوتی از ترامپ می آورد. در میان انبوهی از موضوعات مهم استراتژیک برای آمریکا، چهار مورد از همه برجستهتر است، اولی موضوع کشورهای ورشکسته، دوم تروریسم، سوم برنامه هستهای ایران و در نهایت روابط اسرائیل با فلسطین و اعراب.