توافق احیای روابط دیپلماتیک بین عربستان سعودی و ایران که با میانجیگری چین به دست آمد، علاوه بر اینکه نشان دهنده تلاش های کشورهای حاشیه خلیج فارس برای تنوع بخشیدن به اقتصادشان و انجام اصلاحات اقتصادی است، نفوذ فزاینده چین در منطقه را نیز نشان می دهد.
آنتونی بلینکن، وزیر خارجه ایالات متحده، در تلاش برای نجات نفوذ رو به کاهش کشورش در خاورمیانه، این هفته سفری سه روزه به عربستان سعودی را آغاز کرد. اما پیشبرد «همکاری استراتژیک» با همتایان سعودی و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس، ممکن است یک چالش بسیار دشوار باشد. در جولای سال گذشته، جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا در نشست شورای همکاری خلیج فارس در عربستان سعودی شرکت کرد و متعهد شد ایالات متحده «کناره گیری نخواهد کرد و خلایی را باقی نخواهد گذاشت که روسیه، چین یا ایران آن را پر کنند». اما این دقیقاً همان چیزی است که اتفاق افتاده است.
تحلیلگران غربی تاکید دارند کاخ سفید در خاورمیانه از چین عقب افتاده است و باید قبل از آنکه جنگ قدرت در سرتاسر نظام بین الملل را به چین ببازد، رویکردهای خود را تغییر دهد و چارچوب رقابت خود با پکن را جهانی تعریف کند.
ریاض و تهران در حالی که برای تبادل سفرا و عادی سازی روابط آماده می شوند، اقدامات اعتمادسازی را اتخاذ می کنند. منفعت این اتفاق برای منطقه را نمی توان نادیده گرفت. انتظار میرود این توافق در خاموشی تعدادی از درگیریهای منطقهای، از جمله بحران یمن، نمود پیدا کند.
توافق اخیر نشانهای از چرخش عربستان به سمت چین یا جایگزینی آن با آمریکا به عنوان یک شریک استراتژیک نیست بلکه نشان دهنده ظهور چین بهعنوان یک بازیگر استراتژیک در منطقهای است که از خلاء قدرت ناشی از سیاست عمیقا گیج کننده آمریکا در تحقیر متحدان دیرینه رنج میبرد سیاستی که از دوره اوباما آغاز شد.
جوانان خاورمیانه با خودروهای جیلی رانندگی میکنند، از گوشیهای تلفن همراه هواوی برای انتشار ویدئو در اپلیکیشن تیک تاک استفاده میکنند، لباسهای شان را از برند چینی "شِین" میخرند و خانههای شان را با وسایل خریداری شده از فروشگاه چینی "علی اکسپرس" پر میکنند و بازیهای فوتبال را در استادیوم ساخته شده توسط چین که برق آن نیز از طریق پنلهای خورشیدی چینی تامین میشود تماشا میکنند.