جوزف نای نظریه پرداز برجسته روابط بین الملل، در مقاله اخیر خود در ماهنامه اسپکتیتور، درباره مشابهت حمله روسیه به اوکراین و وقایع سال های جنگ جهانی دوم و دوران جنگ سرد ،این مقایسه ها را به دو دلیل اشتباه می داند. یکی اختراعسلاحهای هستهای و دیگری انقلاب اطلاعات. وی در توضیح دلیل دوم خود می گوید: جنگ امروز با تلفنهای همراه، رسانههایاجتماعی و ماهوارههای نظارتی خصوصی انجام میشود..همیشهدرست بوده است که موفقیت در جنگ نه تنها به پیروزی ارتشبستگی دارد، بلکه به این نیز بستگی دارد که روایت چه کسی برندهشود و در عصر اطلاعات، کنترل روایت، دشوارتر از هر زماندیگری است.این عبارت جوزف نای، یادآور جمله طلایی کتاب شبکه ها و جنگ های شبکه ای منتشر شده توسط اندیشکده رند در سال 2001 است که در آن آمده “در جنگ های فردا برنده کسی نیست که بزرگترین بمب ها را دارد،بلکه برنده کسی است که بهترین روایت را دارد“.
واقعیت این است که جنگ روسیه در اوکراین، علاوه بر ابعادسیاسی بین المللی جاری از منظر اجتماعی و تاثیرگذاری بر افکارعمومی و نتایج آن در سرنوشت نهایی جنگ نیز از اهمیت فراوانی برخوردار است. پیروزی نهایی روسیه در جنگ ،تنها به سرنگون شدن دولت اوکراین یا پذیرش شروط روسها توسط دولت کنونی در میز مذاکره نیست بلکه افکار عمومی داخلی و جهانی نیز باید نتایج جنگ را پذیرا باشند و این مساله درست نقطه ضعف روس ها و فرصتی برای آمریکا و غرب به منظور تخریب قدرت نرم روسیه در جهان خواهد بود .پوتین اذعان کرده که غرب تصویر ما را در دنیا می سازد و امروز شاهدیم این رسانه های غربی و امریکایی هستند که در جنگ اوکراین به انتشار هدفمند اخبار،تصاویر و گزارشاتی می پردازند که تمام گناه این جنگ را متوجه تهاجم روسیه دانسته و نقشی برای دولت ایالات متحده آمریکا و شرکای اروپایی آن که از قضا بیشترین مسئولیت را در ایجاد و گسترش این بحران از طریق دخالت مستقیم در تحولات داخلی اوکراین و گسترش ناتو به خارج نزدیک روسیه داشته و دارند قائل نمی شوند.
از سوی دیگر، درجنگهای تبلیغاتی و عملیات روانی،اصل سرعت وپیشدستی بر حریف در تصرف ذهن خالی و مستعد مخاطب موردرقابت،کلید موفقیت به شمارمی آید و این هدف زمانی تامینخواهد شد که تبلیغاتگر بتواند اولین خبر و تحلیل را در مورد هرواقعه ای به مخاطب ارائه کند. بر همین اساس گفته می شوداساسا فقط این اولین پیام است که شایسته عنوان تبلیغات است. زیرا فقط یک کار که تاثیرگذاری روانی مورد نظر است را انجاممی دهداما پیامهای بعدی مجبورند در مقایسه با اولین پیام ،دوکارانجام دهند.یعنی اول تاثیرات مخالف پیام قبلی را خنثی کنند وبعد به تاثیرگذاری روانی مطلوب بپردازند. از این منظر نیز به دلیلسرعت رسانه های غربی در مخابره اخبار گزینش شده و انعکاس گزارشاتی که شهروندان اوکراینی از طریق فیلمبرداری از جنگ باتلفنهای همراه خود ثبت می کنند و همچنین اقدام غربیها در مختل کردن و ایجاد محدودیت برای رسانه ها و برخی نرم افزارهای روسی ،خنثی کردن اثرات پیام های منتشر شده برای روسیهبسیار مشکل شده است.
در جامعه ما نیز، شناخت درست و دقیق از جنگ روایت ها و ابعاد و تطبیق آن در میدان و عرصه بحران اوکراین کمک زیادی به موضع گیری دقیق افکارعمومی و رفتارهای عقلانی در این رابطهمی کند. نمونه هایی نظیر افشاگری خبر 2030درباره ویدئومربوط به التمیمی مجاهد فلسطینی در سال ۲۰۱۲ که به منظور قهرمان سازی های دروغین درقالب جنگاوکراین در فضایمجازی دست به دست می شد، یا ویدیویی که تحت عنوان له کردنماشین توسط تانک روسی منتشر شد و بعد معلوم شد تانک مذکورمربوط به اوکراین است و تبیین موارد استاندارد های دوگانه ارزش گذاری رسانه های غربی نسبت به جنگ های یمن و افغانستان و مقایسه آن با جنگ اوکراین و یا عدم دخالت سیاست در ورزش می تواند در آشکار نمودن چهره واقعی رسانه های غربی برای نسل جوان کشورمان موثر باشد.
ثبت دیدگاه