Alex Galitsky عضو ارشد لابی ارمنستان در آمریکا تحت عنوان ANCA در هاآرتص نوشت: به لطف عادی سازی روابط با کشورهای حاشیه خلیج فارس، اسرائیل دیگر نیازی به اتحاد با باکو و همراهی با ماجراجوییهای ارتش فوق ملی گرای اردوغان ندارد. اکنون به دلایل اخلاقی و استراتژیک، اسرائیل باید از ارمنستان حمایت کند.
بر هیچ کس پوشیده نیست که روابط ترکیه و اسرائیل در دهه گذشته به شدت تیره و تار شده است. علی رغم تلاشی کوتاه مدت برای بهبود روابط، اما این واقعیت که ترکیه اسرائیل را مانع اصلی ماجراجوییهای بینالمللی خود میداند، قابل کتمان نیست.
با وخیم تر شدن روابط ترکیه با اسرائیل و غرب و همچنین عادی سازی روابط اسرائیل با جهان اسلام، روابط اسرائیل با ترکیه و آذربایجان میتواند دستخوش تغییر شود. اکنون پرسش این جا است که نقش اسرائیل در تسریع درگیری بین آذربایجان، کشور مورد حمایت ترکیه و همسایه آن، ارمنستان، چیست؟
اسرائیل به یکی از نزدیکترین شرکای نظامی آذربایجان در سالهای اخیر تبدیل شده، اتفاقی که با توجه به اقدامات اخیر آذربایجان علیه ارمنستان و محاصره اکثریت جمعیت ارمنی غیره غیرقابل درک است .
در این جنگ که ترکیه مستقیما در آن مشارکت دارد جنگندههای اف-16 ترک و پهپادهای ساخت اسرائیل نقش عمدهای در ایجاد وحشت و هراس در دل ارامنه دارند. همچنین گزارشهایی درباره هواپیماهای باری آذربایجانی که سلاحهای این کشور را از اسرائیل در طول جنگ منتقل میکردند، نیز به گوش میرسد.
همدستی اسرائیل در جنگ آذربایجان، از طریق فروش سلاحهای مورد استفاده علیه ارامنه بر خلاف تحریم سازمان امنیت و همکاری اروپا این سوال را مطرح میکند که اسرائیل چرا علاقه به حمایت از نقض این آتش بس با همکاری ترکیه دارد.
برای ارمنستان، استقرار مداوم هواپیماهای بدون سرنشین ساخت اسرائیل غیرقابل قبول است و تصمیم ایروان برای فراخواندن سفیر خود در اسرائیل آن هم تنها چند هفته پس از افتتاح سفارت این کشور تل آویو گواهی بر این مساله بود.
شاید در گذشته اسرائیل چارهای جز اعتماد به آذربایجان برای دریافت نفت در ازای فروش اسلحه نداشت، اما با عادی سازی روابط اسرائیل با امارات و بحرین و توافقهای بیشتری که در راه است، ارزش آذربایجان برای اسرائیل به عنوان تنها شریک استراتژیک مسلمان کاهش یافته است.
از نظر ترکیه که بیش از پیش علیه اسرائیل موضعگیری میکند و در تلاش است تا جهان اسلام را علیه این کشور متحد سازد، آذربایجان به مثابه اسب تراوای آن است. این دشمنی با تلآویو در حالی است که ترکیه اولین کشور با اکثریت مسلمان بود که اسرائیل را به رسمیت شناخت و هنوز هم از روابط دیپلماتیک و اقتصادی با آن برخوردار است.
طی یک دهه گذشته، ترکیه تلاش کرده تا خود را در کانون تمامی بحث و جدالهای ژئوپلیتیک جهان قرار دهد. به عنوان مثال بهره برداری از بحران پناهجویان برای امتیاز گرفتن از اتحادیه اروپا که قبلاً قصد پیوستن به آن را داشت، حمایت از ارتش آزاد سوریه برای سرنگونی اسد در حالی که با روسیه همکاری میکرد، اشغال شمال سوریه با حمایت آمریکا برای پاکسازی منطقه از کردهای مورد حمایت واشنگتن، دخالت در لیبی و مدیترانه و اکنون هم حمایت از جنگ نسل کشی آذربایجان علیه مردم ارمنستان بخشی از فعالیتهای مداخله جویانه آنکارا طی چند سال اخیر بوده است.
روابط آنکارا و باکو به تاسیس کشور جمهوری آذربایجان در سال 1918 برمیگردد. امپراتوری عثمانی که به شدت خواهان حفظ نفوذ منطقهای خود بود، سعی در ایجاد یک دولت نیابتی در قفقاز جنوبی داشت. این کشور به ملی گرایان پان ترک محلی برای ایجاد کشوری کمک کرد که به نوبه خود به عثمانیها در نسل کشی ارامنه منطقه یاری میرساند.
آذربایجان بعداً عضو اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی شد. 70 سال بعد، پس از آنكه آنها در رفراندومی به نفع استقلال از اتحاد جماهیر شوروی در 1991 رأی دادند، آذریها به جنگ برای نسل کشی جمعیت ارامنه آرتساخ پرداختند.
لحظه تحولات ژئوپلیتیکی فرا رسیده، جانشینان امپراتوری عثمانی اولین کشوری بودند که آذربایجان را به عنوان یک کشور مستقل پس از اتحاد جماهیر شوروی به رسمیت شناختند و از پاکسازی قومی ارامنه حمایت کردند. ترکها دقیقاً مانند اسلاف خود، در اوایل قرن 20، رویای فوق ملی گرایانه اتحاد پان ترکیستی آذربایجان و ترکیه را دنبال میکردند. فلسفه ملی مشترک این دو کشور تحت عنوان “یک ملت، دو کشور” مطرح شد.
حمله هماهنگ آذربایجان به ارمنستان ترکیه را وادار کرده مزدوران سوری را به خط مقدم منتقل کند و کنترل کامل عملیات هوایی آذربایجان را در اختیار داشته باشد، این سطح از حمایت میزان نزدیکی روابط دو طرف را به طور کامل نشان میدهد.
آذربایجان علی رغم روابط ناگسستنی با ترکیه، سعی در تقویت روابط با اسرائیل داشته است. باکو مدتهاست که به دلیل انزوا اسرائیل در منطقه به مهمترین شریک این کشور در بین ملل مسلمان تبدیل شده است.
روابط اسرائیل و آذربایجان همیشه دو طرفه بوده است. در مجموع آذربایجان تعمیق روابط خود با اسرائیل را بعنوان وسیلهای برای جلب رضایت واشنگتن میداند.
با این حال روابط نزدیکتر با اسرائیل مانع از برقراری ارتباط دوستانه آذربایجان با دشمن شماره یک اسرائیل یعنی ایران نشده است. ایران و آذربایجان در سالهای اخیر روابط خود را عمیق تر کردهاند تا جایی که حتی حسن روحانی روابط اساسی تر با آذربایجان را به عنوان اولویت اصلی دولت خود برشمرد. مقامات ایرانی نیز اخیراً حمایت جدی خود را از آذربایجان در بحبوحه درگیریهای فعلی قره باغ ابراز داشتهاند.
در واقع، آذربایجان سالها با ایران همکاری داشته است: از فروش 10 درصدی سهام این کشور در یکی از خطوط لوله اصلی انتقال نفت تا انتقال میلیونها دلار به شرکتهای ایرانی وابسته به دولت به عنوان بخشی از رسوایی بزرگ پولشویی همه جزوی از همکاریهای دو طرف بوده است.
به علاوه، با وجود تلاشهای باکو برای تعمیق روابط با اسرائیل، این کشور به دلیل فشارهای ایران، سازمان همکاری اسلامی و ترکیه به طور مداوم از برقراری روابط کامل دیپلماتیک و افتتاح سفارت در تل آویو خودداری کرده است.
آذربایجان علی رغم مماشات مداوم خود با ایران، تلاش کرده اسرائیل و غرب را از ارمنستان دور کند. تلاش باکو برای نزدیک نشان دادن روابط تهران و ایروان هم در واقع بخشی از این تلاش است.
آنچه ذکر نشده، این است که ایران یکی از تنها راههای تجاری موجود ارمنستان است چرا که عملا به شکل یک جانبه و غیرقانونی آذربایجان و ترکیه 80 درصد مرزهای ارمنستان را محاصره کردهاند. با وجود این، ارمنستان علیرغم تکیه نسبی خود بر تجارت با ایران، هرگز نگذاشته که سیاست خارجیاش وابسته به دیگران باشد.
در مجموع اسرائیل اکنون پیشنهادهای بهتر و شرکای بهتری نسبت به آذربایجان در خلیج فارس دارد.
واشنگتن و تل آویو علاقهای به حمایت از آذربایجان و ترکیه برای ایجاد بی ثباتی در منطقه ندارند. عادی سازی روابط اسرائیل با امارات و بحرین باعث میشود که دست اسرائیل برای اعمال فشار بر باکو بازتر باشد.
وضعیت ژئوپلیتیکی ترکیه یا توهمات نئو عثمانی اردوغان، یکی از دلایل مهم نگرانی ناتو و اسرائیل شده است. حمایت از فعاليتهای نظامی آذربايجان عليه ارمنستان توسط تركيه باعث درگير شدن كل منطقه در درگيري ميشود. از طرفی سکوت و بی تفاوتی قدرتهای غربی این فرصت را به روسیه، ترکیه و به طور فزایندهای به ایران برای در انحصار درآوردن هرگونه روند آتش بس فراهم کرده است.
خطر همکاری بین سه قدرت منطقهای همسایه و تجدیدنظرطلب یعنی آنکارا، مسکو و تهران باید برای غرب و اسرائیل روشن باشد. اگر این واقعیتهای استراتژیک دلهره آور که ذکر شد برای اسرائیل کافی نیست، دلیل قاطع دیگری برای دور شدن اسرائیل از باکو و چرخش آن به سمت ایروان وجود دارد. اسرائیل و یهودیانی که مردم ارمنستان را دوست دارند، به خوبی می دانند چه اتفاقی در حال وقوع است وقتی که جهان دیکتاتورها را قادر می سازد تا روی به نسل کشی بیاورند، این حتی نباید برای اسرائیل جای هیچگونه بحثی داشته باشد.
ثبت دیدگاه