“قیصر، پادشاه و شاهزاده مونیخ” القاب مرد افسانهای فوتبال آلمان بود که شامگاه ۱۸ دی ۱۴۰۲ به صمیمیترین دوست خود پیوست؛ به گرد مولر.
فرانتس بکن باوئر از ۱۷ سالگی فوتبال حرفهای را از بایرن مونیخ شروع کرد و هلموت شون بود که او را در جام جهانی ۱۹۶۶ معرفی کرد. فرانتس جوان که در آن زمان به عنوان هافبک نفوذی بازی میکرد، پدیدۀ مسابقات شد و یک تنه آلمان را به فینال جام رساند و اگر آن توپ جف هرست را داوری به نام توفیق بهراماف گل محسوب نمیکرد -و همه هم البته دیدند که گل نبود- چه بسا آلمان در ۱۹۶۶ هم قهرمان میشد و در این صورت انگلیس همین تک قهرمانی را هم نداشت!
در مورد جف هرست خالی از لطف نیست گفته شود به همراه گوردون بنکس گلر افسانهای با تیم استوک سیتی به ایران آمد و در یک بازی دوستانه با تیم ملی ایران گل تساوی را وارد دروازۀ منصور رشیدی کرد. در آن بازی گفته بودند برای هر گل به بنککس جایزۀ نقدی قابل توجهی تعلق میگیرد و مسعود مژدهی گلی زیبا و آکروباتیک به ثمر رساند ولی از پول وعده داده شده خبری نشد! به عکس این شایعه پیچید که بنکس به خاطر سانحۀ تصادف از ناحیه چشم دچار مشکل شده وگرنه امکان نداشت گل بخورد! در جام جهانی ۱۹۷۰ هم آلمان با بکن باوئر تا نیمه نهایی رفت و در آنجا ۴ به ۳ به ایتالیا باخت.
بازی کلاسیک آن جام در یک چهارم نهایی بود. بین آلمان با انگلیس مدافع عنوان قهرمانی که تیم بهتری هم شده بود. انگلیس ۲ بر صفر جلو بود که اووه زیلر و بکن باوئر که باز هم هافبک بود بازی را به تساوی کشیدند و گرد مولر گل سوم را به ثمر رساند و قهرمان جهان حذف شد. تصویر بکن باوئر در بازی با ایتالیا مشهور است که دو دنده و یک دست او شکسته ولی از مربی خواست در زمین بماند و تعویض نشود. هر چند آن بازی را باختند.
بعد از جام جهانی هلموت شون پست جدیدی را برای اولین بار به فوتبال اضافه کرد و تنها یکی بود که در آن بهترین بود: فرانتس بکن باوئر در پست لیبرو یا دفاع جمع کننده آخر با اجازه نفوذ به تمام نقاط زمین تا قلب خط حمله . همان دفاع پوششی کنونی منتها با این تفاوت بزرگ که اجازه نفوذشان بسیار کم است.
در آن مسابقات برتی فوگتس دفاع راست و دفاع جلو زن وسط شورارتزن برگ بود و دفاع چپ پل برایتنر. بکن باوئر برای اولین بار در این پست شماره ۵ پوشید. قبل از آن فقط شماره ۴ میپوشید و تا سالها همین شماره ۵ را بر تن میکرد.
در سال ۱۹۷۲ آلمان -و در واقع آلمان غربی- در فینال و برای اولین بار قهرمان اروپا شدند وقتی شوروی را ۳-۰ بردند. دو سال بعد در جام جهانی ۱۹۷۴ مونیخ، آلمان غربی خود میزبان بود و برای بار دوم قهرمان جهان شد.
قبل از مسابقات از بازیکنان آلمان پرسیدند چه خاطرهای از جام جهانی ۱۹۵۴ دارید بکن باوئر گفت من ۸ ساله بودم و بازی را از رادیو دنبال میکردم و چنان استرسی کشیدم که سه روز تب کردم.
در جام ۱۹۷۴ برزیل افت کرده بود ولی لاله های نارنجی هلند در اوج بودند. رینوس میشل با فوتبال شناور و کاپیتان یوهان کرایف بزرگ همه را به هلند علاقهمند کرده بود. با این حال آن که جام را بالای سر برد کاپیتان قیصر بود. قبل از شروع بازی هم وقتی دو کاپیتان با هم دست دادند تیتر غالب مضمون ضربالمثل فارسی را داشت که دو پادشاه در یک اقلیم نگنجند.
در آن بازی کرایف پنالتی را گل کرد و هلند یک بر صفر پیش افتاد اما آلمان با گل های پل براتنر و گرد مولر بازی را برد و قهرمان شد. بعد از جام جهانی بکن باوئر برای سه بار پیاپی با بایرن مونیخ قهرمان اروپا شد که اولین آنها نخستین برای یک تیم آلمانی بود.
در سه فینال آتلتیکو مادرید ، لیدز و سنت اتین را شکست دادند. در جام ملت های اروپا ۱۹۷۶ در فینال و در ضربات پنالتی به چکسلواکی با گلر افسانهایشان- ویکتور – بازی را باختند و دوم شدند و این یعنی او به همراه آلمان هرگز حذف نشد.
قیصر در ادامه با رقمی فوق العاده هم بازی پله در کاسموس آمریکا شد و با اینکه تمایل داشت در جام ۱۹۷۸ بازی کند ولی هلوت شون گفت باید همه در آلمان زیر نظر خودم باشند و او در آمریکا بود و بزرگ ترین خط خورده جام لقب گرفت.
در سال ۱۹۸۲ او به آلمان برگشت ودر هامبورگ کفشها را آویخت. در سال ۱۹۸۴ آلمان با مربیگری یوپ دروال حذف شد تا فدراسیون فوتبال آلمان تصمیم پر سر و صدایی بگیرد و بکن باوئر را برای مربیگری برگزید در حالی که او هیچ دوره ای را نگذرانده بود. در پاسخ اما گفتند: او را باید مستثنا کرد چون ذاتا رهبر است.
در سال ۱۹۸۶ در فینال با شکست مقابل آرژانتین دوم شد ولی در ۱۹۹۰ به عکس شکست دادند و برای بار سوم قهرمان جهان شدند تا هم به عنوان کاپیتان و هم سرمربی قهرمان جام جهانی شده باشد.
با وجود اصرار فدراسیون ماموریت خود را پایان یافته دید و از تیم ملی و آلمان رفت. سپس مدیر فنی مارسی شد در حالی که غالبا مینویسند سرمربی مارسی و این اشتباه است. در همین دوران مارسی قهرمان لوشامپیونه شد .
بکن باوئر متفاوت بود و متفاوت زندگی کرد. بسیار زود در سن ۲۱ سالگی ازدواج کرد. وقتی خبردار شد پسرش غدهای در سر دارد کم مانده بود قید فوتبال را بزند اما دوستان او را منصرف کردند و نزدیک ترین دوست آن چنان که در صدر نوشته هم اشاره شد گرد مولر بود.
در زمان او اهدای توپ طلای جهان هنوز مرسوم نبود و او دو توپ طلای اروپا را از آن خود کرد. از فوتبال ایران علی دایی را میستود اما وحید هاشمیان را به خاطر زودرنجی نمیپسندید.
بکن باوئر میگفت هچ وقت به دیدار سیاستمداران کشورم نمی روم. آنها باید دنبال عکس گرفتن با من باشند. همچنین دیدگاه او دربارۀ دروازهبانان مشهور است و خوششان نمیآید زیرا گفته بود دروازهبانها را جدی نگیرید. اکثرشان دیوانهاند! او این حرف را در واکنش به تمرد اولیور کان در پس دادن بازوبند کاپیتانی بر زبان آورده بود.
جالب است بدانید فرانتش بکن باوئر ۵۱ سال قبل و درسال ۱۳۵۱ خورشیدی با تیم بایرن مونیخ و به دعوت تیم پاس تهران به ایران آمد و با تمام ستارگان آن زمان خود دو بازی انجام دادند. یکی در مقابل تیم ملی ایران در روز جمعه که ۶ به ۲ باختند و گفتند شرایط مان عادی نبود و کل شب قبل را نخوابیده بودیم. بازی دوم دو روز بعد و روز یکشنبه بود و مقابل پاس بازی کردند و گل مهدی مناجاتی با شوتی از ۴۰ متری در خاطرهها ماند.
این نکته هم قابل ذکر است که بکن باوئر هیچ گاه حاضر نشد مانند پله یا اوزه بیو در کارهای تبلیغاتی شرکت کند و از همه نظر مردی متفاوت بود.
*عصر ایران / حسن خدیر
ثبت دیدگاه