جمهوری اسلامی ایران باید دیپلماسی خود را در خاورمیانه و نظام بین الملل تقویت کند تا انسجام ملی که بواسطه عملیات نظامی اش علیه اسرائیل ایجاد شده در سطح گسترده تری ادامه یافته و به این ترتیب متافع ملی به بهترین و کامل ترین شکل تامین شود.
کارشناس مسائل سیاسی نوشت: فقط خدا میداند، اگر قدرت «بازدارندگی» و قدرت «اقدام پیشدستانه» ارتش اسلام در منطقه نبود، چه فاجعهای در ایران و غرب آسیا و حتی در جهان به واسطه شکلگیری دولت داعش رخ میداد.
ولی نصر رئیس سابق دانشکده مطالعات پیشرفته جان هاپکینز در یادداشتی در فارن پالسی نوشت: پس از ناکامی گسترده ماه گذشته آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل متحد، جایی که فقط جمهوری دومنیکن از قطعنامه پیشنهادی واشنگتن برای تمدید نامحدود تحریم تسلیحاتی علیه ایران پشتیبانی کرد، اکنون مشخص شده که استراتژی رئیس جمهور دونالد ترامپ در مورد ایران در رسیدن به هدف خود شکست خورده است.
یک استاد دانشگاه با بیان اینکه اقدامات آمریکا غیرقانونی و خلاف منشور سازمان ملل است، گفت: شورای امنیت بعید است تصمیمی برای فعال کردن تحریمها برخلاف برجام بگیرد.
نشریه فارن پالیسی با اشاره به اقدامات یک جانبه اخیر دولت آمریکا علیه ایران، جوانب انزوای واشنگتن در میان متحدانش را بر سر مسئله ایران بررسی کرد.
مکانیسم ماشه اگر از سوی ایالات متحده آمریکا به صورت یکجانبه اجرا شود شاید در داخل ایران نگرش ضد آمریکایی را تقویت کند.
عربستان سعودی اما ترامپ را در مسیر سیاستهای ضد ایرانی خود میداند و از این رو ترجیح میدهد او همچنان 4 سال دیگر هم در کاخ سفید بماند و بر فشارهای تحریمی تا "نقطه تسلیم" علیه ایران بیفزاید.
اتفاقی که نباید میافتاد افتاد و دو کشور عربی (امارات و بحرین) در کاخ سفید و در حضور دونالد ترامپ معاهده صلح با اسرائیل را امضا کردند. امروز روزی متفاوت برای خاورمیانه و حتی جهان است. روزی که اسرائیل به پایان یافتن مخالفت و مقاومت عربی (در برابر پروژه صهیونیسم در منطقه) بیش از هر […]
آیا ریاست جمهوری ترامپ را بایستی نقطه عطف بزرگی در سیاست جهانی در نظر گرفت و یا صرفا باید آن را یک حادثه کوچکِ تاریخی ارزیابی کرد؟ بدون تردید تاثیر ناگوار وی بر سیاست داخلی آمریکا را نمی توان انکار کرد اما در عرصه سیاست جهانی، اثربخشی او می تواند کاملا تحولی و عمیق باشد. مخصوصا اگر وی مجددا کرسی ریاست جمهوری را تصاحب کند.
مسئله در اینجا حل مشکلات خاورمیانه از سوی آمریکا نیست، بلکه مساله گرایش آشکار در رویکرد آمریکا به منطقه است. اگر سیاست گذاران در واشنگتن نمیدانند که در منطقه چه میخواهند، با ورود به درگیریهای این منطقه تنها شرایط را بدتر میکنند. بدون شک، تلاش برای اطمینان از اینکه مصر و ترکیه به جنگ لیبی وارد نمیشوند در صلاحیت آمریکا است، اما حل مشکلات داخلی لیبی پس از یک دهه جنگ کاملا بیش از ظرفیت و توان واشنگتن است. این نکته دلیل دیگری بر این ادعا است که آمریکا باید نحوه برخورد خود با مشکلات خاورمیانه را تغییر داده و حضور خود را در این منطقه محدود سازد، در مجموع مسئولیت حل مشکلات منطقه بر عهده ساکنان آن است.
در چارچوب جنگهای انرژی و نفوذ، تنش در شرق دریای مدیترانه، بالا گرفته، چرا که درگیری بین ترکیه و یونان وارد نقطه عطف دقیقی شده که ممکن است به سمت یک مقابله محدود، سوق پیدا کند. همزمان، فرانسه از لیبی متوجه لبنان و عراق شده است و اروپاییها تلاش میکنند موضع خود را در برابر گسترش حضور نظامی ترکیه متحد کنند.